fan gril p6
صبح
ویو ا.ت
با صدای آلارم از خواب بلند شدم سریع لباسام رو پوشیدم(اسلاید 2)یه شیر کاکائو خوردم البوم رو برداشتم از خونه بیرون اومدم
۳۰ مین بعد
نیم ساعت طول کشید به اینجا برسم حالا بعد از تحمل این صف دارم وارد سالن میشم حس عجیبی داره صندلی پسرا اون بالا صندلی های ارمیا من شمارم ۱۱ عه
منتظر بودم اعضا بیان خیلی ذوق داشتم
با صدای جیغ ارمیا به خودم اومدم اعضا یکی یکی وارد سالن شدن و روی صندلی نشستن
_شماره 1
_شماره2
.....
.....
.....
_شماره ۱۱
شماره خودم رو شنیدم سریع خودم رو جمع کردم و راه افتادم به سمت اعضا داشتم قلبم؟...اوک چیزی نگم بهتره.....
اولین نفر نامجون بود البوم رو گذاشتم جلوش و اون مشغول امضا شر
ا.ت : نامجون اوپا خیلی دوست دارم مرسی که زندگیمو نجات دادی باعث اینکه من الان اینجام درس خوندم تلاش کردم و خودمو دوست دارم تویی قطعا یه فرشته ای....:)
نامجون:اوه...ارمی کیوت....منم خیلی دوست دارم....خوشحالم که الان موفقی....و همینطور خوشحالم که تونستم تو زندگیت تاثیر ایجاد کنم و خیلی هم خوبه که خودتو حالا دوست داری...خوشحالم که باعثش منم و تو هم یه فرشته ای
بعد نامجون دستامو گرفت......:))))))))))
تعظیم کردم البوم رو برداشتم و حرکت کردم به سمت نفر دوم جین بود....
آلبوم رو گذاشتم جلوش و اون شروع به امضا کرد
میساکی : سوک جین اوپا خیلی مهربونی..جوک هات رو خیلی دوست دارم تو اعتماد به نفس منی و....
جین:☺
ا.ت : و اینکه خیلی جذابی
جین:البته که هستم ایم ورد واید هندسام یونو؟
این مرد همیشه باعث خوشحالی منه
دستشو گرفتم و بعد سراغ عضو بعدی رفتم
"اونا همه فوق العاده بودن،ولی چرا منتظر بودم تو رو ببینم؟تو بایسم بودی و من حتی نمیدونستم چه حرفی بهت بزنم.فقط میخواستم بخاطر دیدنت گریه کنم"
ا/ت
اوک این فیک رو جمعه ها میزارم
لذت ببریدددد🩷😘🩵🤌
ویو ا.ت
با صدای آلارم از خواب بلند شدم سریع لباسام رو پوشیدم(اسلاید 2)یه شیر کاکائو خوردم البوم رو برداشتم از خونه بیرون اومدم
۳۰ مین بعد
نیم ساعت طول کشید به اینجا برسم حالا بعد از تحمل این صف دارم وارد سالن میشم حس عجیبی داره صندلی پسرا اون بالا صندلی های ارمیا من شمارم ۱۱ عه
منتظر بودم اعضا بیان خیلی ذوق داشتم
با صدای جیغ ارمیا به خودم اومدم اعضا یکی یکی وارد سالن شدن و روی صندلی نشستن
_شماره 1
_شماره2
.....
.....
.....
_شماره ۱۱
شماره خودم رو شنیدم سریع خودم رو جمع کردم و راه افتادم به سمت اعضا داشتم قلبم؟...اوک چیزی نگم بهتره.....
اولین نفر نامجون بود البوم رو گذاشتم جلوش و اون مشغول امضا شر
ا.ت : نامجون اوپا خیلی دوست دارم مرسی که زندگیمو نجات دادی باعث اینکه من الان اینجام درس خوندم تلاش کردم و خودمو دوست دارم تویی قطعا یه فرشته ای....:)
نامجون:اوه...ارمی کیوت....منم خیلی دوست دارم....خوشحالم که الان موفقی....و همینطور خوشحالم که تونستم تو زندگیت تاثیر ایجاد کنم و خیلی هم خوبه که خودتو حالا دوست داری...خوشحالم که باعثش منم و تو هم یه فرشته ای
بعد نامجون دستامو گرفت......:))))))))))
تعظیم کردم البوم رو برداشتم و حرکت کردم به سمت نفر دوم جین بود....
آلبوم رو گذاشتم جلوش و اون شروع به امضا کرد
میساکی : سوک جین اوپا خیلی مهربونی..جوک هات رو خیلی دوست دارم تو اعتماد به نفس منی و....
جین:☺
ا.ت : و اینکه خیلی جذابی
جین:البته که هستم ایم ورد واید هندسام یونو؟
این مرد همیشه باعث خوشحالی منه
دستشو گرفتم و بعد سراغ عضو بعدی رفتم
"اونا همه فوق العاده بودن،ولی چرا منتظر بودم تو رو ببینم؟تو بایسم بودی و من حتی نمیدونستم چه حرفی بهت بزنم.فقط میخواستم بخاطر دیدنت گریه کنم"
ا/ت
اوک این فیک رو جمعه ها میزارم
لذت ببریدددد🩷😘🩵🤌
۱۵.۰k
۱۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.