my bloody love پارت27
میا
داشتیم میرفتیم سمت اون نور ک یهو کوک و جیمین داد زدن برگشتم سمتشون ببینم چی شده یهو افتادم تو دره جیغغ زدم ولی انگار یچیزی داشت ته دره
کوک و جیمین
اون اون ی دره بود
جیمین. نه نه نه میا میاااا کوککک یکارییی کننننننن
کوک. ی لحظههه ساکتتتت این دره ته نداره
جیمین. یعنی چی
کوک. یعنی اینکه هر چقدر بری ادامه داره اما تهش چی باشه و توش چیه نمیدونم
جیمین. چیکار کنیم
کوک. از صخزه بریم پایین حتمااا ی قسمتش از اونجا رد میشه
سریع رفتیم پایین
میا
همینطوری داشتم میرفتم اکسیژن کم بود ک حس کردم یکی طناب انداخت و منو کشید بالا
و بیهوش شدم
وقتی بهوش اومدم تو ی تخت ی کلبه تقریبا بزرگ بودم کنار شومینه
میا. اخ من کجا
زن. نگران نباش جات امنه
میا. تو. تو تو کی هستی
زن. احتمالا با تمام اون افسانه هایی که خوندی با من آشنا شدی من همون زنیم که تو داستانا میگن آینده رو به بقیه نشون میده
میا. تو. توهمون زنی هستی که هرکس اومده پیشش دیگه برنگشته... اما چرا برنگشتن وچراتوی جنگل جیغ دخترایی هست که میگن تو آینده رو بهشون گفتی؟
میا. تو کی هستی؟ چهرت خیلی برام آشناست
کلی سوال ذهنمو درگیر کرده بود که اون کیه؟ چرا دنبال منه که می خواد بهم کمک کنه؟ منو از کجا میشناسه؟
باچیزی که بهم گفت واقعا تعجب کردم فکر نمی کردم این واقعیت باشه اون بهم گفت
زن. من همون زنی هستم که توی خوابت اومد اون نامه رو بهت داد و تو روتا اینجا راهنمایی کرد ومادر دوتا پسری که دوستشون داریم من جنام
میا. اماجنا مرده از کجا باید باور کنم تو خود واقعی جنایی؟
جنا. واقعامی خوای بفهمی من خودشم؟
میا. میخوام بدونم همچیو برام تعریف کن
(فلش بک به زندگی جنا)
جنا
از وقتی که فهمیدم چانگ چه آدم پستیه تصمیم گرفتم بچه هامو بردارم و از اینجا برم اما همه از این نقشم باخبر شدن و جلومو گرفتن و زندگیمو نابود کردن من علاوه بر چانگو خوانوادش موجود دیگه ای بودم یه موجود دورگه یه رگ الهه ی مرگ و یه رگ دیگه الهه ی زندگی چانگ از این موضوع باخبر بود که من چیم و میخواست تمام قدرت من رو برای خودش کنه بخاطره همین با من ازدواج کرد پدر من خدای طبیعت بود وقتی بهم گفت دختری متولد میشه که تمام قدرت تو
تو بدن اون رشد میکنه تو باید از اون دختر محافظت کنی
جنا. اما چرا
پدرش. اون دختریه ک میتونه زندگیه همرو نجات بده عمر تو داره تموم میشه باید مراقبش باشی اتفاقی براش نیوفته
ب لوییس بگو از اینجا بره ب جنگل زمانش ک برسه اون دختر همچیو درست میکنه
جنا. پس بچه هام چی
پدرش. تو باید اونارو ترک کنی و از دور مراقبشون باشی چانگ نقشه قتلتو داره من ی روح شکل تو میفرستم ک همه فکر کنن تو مردی و موقعش شد همچی درست شد خودت ب اون دختر نشون بده راهنماییش کن
جنا. من مراقبشم نگران نباشید فقط اون دختر کیه
پدرش. اون دختر لوییس و دختری دو رگه
پدرش. تو باید ب جنگلی بری ک نشانه هایی داره این نشانه هارو ب موقع ب اون بگو و راهنماییش کن تا پدرش و خودشو پیدا کنه
جنگلی ب تاریکی شب
زنی ب مهربونی ماه
خونه ای ب رنگ خون
اسبی ب سفیدی برف
معجونی برای زنده کردن
جون سو تمام این حرفارو ب پسرات میگه و وظیفه تو نگه داری اون دختره
اولین نشانه جنگل تاریکی
دومین نشانه خودتی از این مرحله تو ب اون دختر کمک میکنی
سومین اخر جنگل خونه ای سرخ رنگ هست
چهارمین داخل اون خونه اسبیی هست ک لحتیاج ب درمان داره
پنجمین دارویی برای زنده کردن و درمان اون اسب پیداش کنید
جنا. حتما انجام میدم
پدرش. در اخرین چیز ک میخوام بهت بگم
اینه دخترایی پیش تو میان ک زندگیشون ب نحوه عجیبی وحشتناکه و اینا همش تقصیر چانگه اون دخترا جایی میمیرن ک جیغاشون حبس میشه
میا باید همچیو درست کنه دخترایی هستن ک روحشون اونجاست مجبورن و باید اینده واقعیشونو بفهمن وگرنه همچی ب هم میریزه
جنا. حتما انجام میدم اما در اخر چی میشه
پدر. زندگی تو رو ب اتمامه وقتی میا پیدات کرد باید سریع همچیو تموم کنید
جنا. بله
جنا
لایک
کامنت
فراموش نشهههه ببخشید دیر شد درسام یکمی زیادهه استرس کارنامم همم دارمممم اعصاب ب کل ب هم ریخته (البته همه همین مشکلو دارن درک کنید دیگه) 😐😂🤫🗿
داشتیم میرفتیم سمت اون نور ک یهو کوک و جیمین داد زدن برگشتم سمتشون ببینم چی شده یهو افتادم تو دره جیغغ زدم ولی انگار یچیزی داشت ته دره
کوک و جیمین
اون اون ی دره بود
جیمین. نه نه نه میا میاااا کوککک یکارییی کننننننن
کوک. ی لحظههه ساکتتتت این دره ته نداره
جیمین. یعنی چی
کوک. یعنی اینکه هر چقدر بری ادامه داره اما تهش چی باشه و توش چیه نمیدونم
جیمین. چیکار کنیم
کوک. از صخزه بریم پایین حتمااا ی قسمتش از اونجا رد میشه
سریع رفتیم پایین
میا
همینطوری داشتم میرفتم اکسیژن کم بود ک حس کردم یکی طناب انداخت و منو کشید بالا
و بیهوش شدم
وقتی بهوش اومدم تو ی تخت ی کلبه تقریبا بزرگ بودم کنار شومینه
میا. اخ من کجا
زن. نگران نباش جات امنه
میا. تو. تو تو کی هستی
زن. احتمالا با تمام اون افسانه هایی که خوندی با من آشنا شدی من همون زنیم که تو داستانا میگن آینده رو به بقیه نشون میده
میا. تو. توهمون زنی هستی که هرکس اومده پیشش دیگه برنگشته... اما چرا برنگشتن وچراتوی جنگل جیغ دخترایی هست که میگن تو آینده رو بهشون گفتی؟
میا. تو کی هستی؟ چهرت خیلی برام آشناست
کلی سوال ذهنمو درگیر کرده بود که اون کیه؟ چرا دنبال منه که می خواد بهم کمک کنه؟ منو از کجا میشناسه؟
باچیزی که بهم گفت واقعا تعجب کردم فکر نمی کردم این واقعیت باشه اون بهم گفت
زن. من همون زنی هستم که توی خوابت اومد اون نامه رو بهت داد و تو روتا اینجا راهنمایی کرد ومادر دوتا پسری که دوستشون داریم من جنام
میا. اماجنا مرده از کجا باید باور کنم تو خود واقعی جنایی؟
جنا. واقعامی خوای بفهمی من خودشم؟
میا. میخوام بدونم همچیو برام تعریف کن
(فلش بک به زندگی جنا)
جنا
از وقتی که فهمیدم چانگ چه آدم پستیه تصمیم گرفتم بچه هامو بردارم و از اینجا برم اما همه از این نقشم باخبر شدن و جلومو گرفتن و زندگیمو نابود کردن من علاوه بر چانگو خوانوادش موجود دیگه ای بودم یه موجود دورگه یه رگ الهه ی مرگ و یه رگ دیگه الهه ی زندگی چانگ از این موضوع باخبر بود که من چیم و میخواست تمام قدرت من رو برای خودش کنه بخاطره همین با من ازدواج کرد پدر من خدای طبیعت بود وقتی بهم گفت دختری متولد میشه که تمام قدرت تو
تو بدن اون رشد میکنه تو باید از اون دختر محافظت کنی
جنا. اما چرا
پدرش. اون دختریه ک میتونه زندگیه همرو نجات بده عمر تو داره تموم میشه باید مراقبش باشی اتفاقی براش نیوفته
ب لوییس بگو از اینجا بره ب جنگل زمانش ک برسه اون دختر همچیو درست میکنه
جنا. پس بچه هام چی
پدرش. تو باید اونارو ترک کنی و از دور مراقبشون باشی چانگ نقشه قتلتو داره من ی روح شکل تو میفرستم ک همه فکر کنن تو مردی و موقعش شد همچی درست شد خودت ب اون دختر نشون بده راهنماییش کن
جنا. من مراقبشم نگران نباشید فقط اون دختر کیه
پدرش. اون دختر لوییس و دختری دو رگه
پدرش. تو باید ب جنگلی بری ک نشانه هایی داره این نشانه هارو ب موقع ب اون بگو و راهنماییش کن تا پدرش و خودشو پیدا کنه
جنگلی ب تاریکی شب
زنی ب مهربونی ماه
خونه ای ب رنگ خون
اسبی ب سفیدی برف
معجونی برای زنده کردن
جون سو تمام این حرفارو ب پسرات میگه و وظیفه تو نگه داری اون دختره
اولین نشانه جنگل تاریکی
دومین نشانه خودتی از این مرحله تو ب اون دختر کمک میکنی
سومین اخر جنگل خونه ای سرخ رنگ هست
چهارمین داخل اون خونه اسبیی هست ک لحتیاج ب درمان داره
پنجمین دارویی برای زنده کردن و درمان اون اسب پیداش کنید
جنا. حتما انجام میدم
پدرش. در اخرین چیز ک میخوام بهت بگم
اینه دخترایی پیش تو میان ک زندگیشون ب نحوه عجیبی وحشتناکه و اینا همش تقصیر چانگه اون دخترا جایی میمیرن ک جیغاشون حبس میشه
میا باید همچیو درست کنه دخترایی هستن ک روحشون اونجاست مجبورن و باید اینده واقعیشونو بفهمن وگرنه همچی ب هم میریزه
جنا. حتما انجام میدم اما در اخر چی میشه
پدر. زندگی تو رو ب اتمامه وقتی میا پیدات کرد باید سریع همچیو تموم کنید
جنا. بله
جنا
لایک
کامنت
فراموش نشهههه ببخشید دیر شد درسام یکمی زیادهه استرس کارنامم همم دارمممم اعصاب ب کل ب هم ریخته (البته همه همین مشکلو دارن درک کنید دیگه) 😐😂🤫🗿
۳۸.۵k
۰۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.