پارت ٩ گوگولی ترینننن
پارت ٩ گوگولی ترینننن
همینطور که قول دادم سه پارت میزارممم
خلاصه رفتیم غذا خوردیم
کای:امم ات
ات:بله کای
کای:میگم که میتونم مثل خواهر خودم بدونمت
ات:البته
ات:کوک مشکلی که نداری
کوکر:نه عشقم
ات:بوس براش فرستاد
جین:چندشاا
همه خنده
کوک:فشاررر بخور تو دوست دختر نداری من دارم
جین:هع من اصلا زن نمیخوام
کوک:میبینیم
ات:میگم اعضا میتونم شما رم رو مثل داداشام بدونم
اعضا'البته
کوک:من که دیگه عمرا مشکل داشنه باشم
ات:پس خوبه🗿
جیهوپ:ام ات
ات:بله هوپی
جیهوپ:عام ما وقتشه یک چیزی بهت بگیم
یعنی همهی ما
کوک:جیهوپ الان وقتش نیست
جیهوپ:وقتشه
شوگا:راست میگه تا کی میخوای ازش پنهون کنی
ات:وایی بگین دیگه رو مخه من راه نرین
کای:کوک بگو
کوک:باشه
کوک روبروی ات
ات:منتظرم
کوک:ببین من مافیام و لطفا شکه نشو چون چیزای دیگه هم هست بهت بگم
ات:میدونم
کوک:شکع از کجا میدونط
ات:قبل از اینکه شوهرم بشی درموردت تحقیق کردم
کوک':هعی خدا خوب حالا بقیش رو گوش کن
ات:میشنوم
کوک:عام تهیونگ میشه تو ادامش بدی
تهیونگ:اوک
تهیونگ:ببین ات تو عضو مافیا میشی باما
ات:اونوقت برای چی
تهیونگ:تو راستشششش خوبب راستشششش
دشمنی که ما داریم مادرتو کشته و مادرای ماهم کشته
ات:اون عوضی کیههه(داد
کوک:ات اروم باش
ات:قبول میکنم اون مردو خودم با دستای خودممم میکشم
نامجون:خب ات جان اروم باش الان برو یک لباس دارک بپوش برای فردا صبح توی یک باشگایی که توی خونه کوک هست اونجا کوک بهت حرکات رزمی یاد بده
تهیونگم بهت تفنگ یاد میده و جینم بهت اسب سواری یاد میده اوکی
ات:اوکیه
کوک:ات ولی بی رحم نشو
ات:من بی رحم نمیشم فقط اونو بکشممم
کوک:اوکی
ات:میگم کوک من برم لباسمو عوض کنم یکم برم رو چمنا بشینم بعدشم یکم تاب سواری کنم
کوک:اوکی عشقم
ات ویو
وقتی شنیدم یکی مادرمو کشته و خودکشی نبوده هم عصبی شدم هم بغض کردم ولی نشون ندادم پس میرم کنار تاب یکم گریه میکنم
و رفتم کنار تاب نشستم با ماه حرف میزدم
ات:مامانی صدامو میشنوی
ات:هعی دلم میخواد اشکامد مگه دارم ولی نمیشه مامانی
که شروع کرد به زار طار گریه کردن
کوک ویو:دیدم یک ساعت شه نیومده نگران شدم دیدم نشسته زار زار گریه میکنه
که رفتم بغلش کردم تا بغلش کردم اشکاشو پاک کرد
ات:اینجا چیکار میکنی
کوک:هیشش نگران شدم بیا بریم برو بخواب چشات پف کرده خودمون
ا ون حروم زاده رو گیر میاریم و هرکاری خواستی باهاش بکن باشه عشقم بیا بریم بخوابیم اعضا هم رفتن
ات:باشه بریم
که ات رو براید استایل بغل کرد و خوابیدن صبح شد
همینطور که قول دادم سه پارت میزارممم
خلاصه رفتیم غذا خوردیم
کای:امم ات
ات:بله کای
کای:میگم که میتونم مثل خواهر خودم بدونمت
ات:البته
ات:کوک مشکلی که نداری
کوکر:نه عشقم
ات:بوس براش فرستاد
جین:چندشاا
همه خنده
کوک:فشاررر بخور تو دوست دختر نداری من دارم
جین:هع من اصلا زن نمیخوام
کوک:میبینیم
ات:میگم اعضا میتونم شما رم رو مثل داداشام بدونم
اعضا'البته
کوک:من که دیگه عمرا مشکل داشنه باشم
ات:پس خوبه🗿
جیهوپ:ام ات
ات:بله هوپی
جیهوپ:عام ما وقتشه یک چیزی بهت بگیم
یعنی همهی ما
کوک:جیهوپ الان وقتش نیست
جیهوپ:وقتشه
شوگا:راست میگه تا کی میخوای ازش پنهون کنی
ات:وایی بگین دیگه رو مخه من راه نرین
کای:کوک بگو
کوک:باشه
کوک روبروی ات
ات:منتظرم
کوک:ببین من مافیام و لطفا شکه نشو چون چیزای دیگه هم هست بهت بگم
ات:میدونم
کوک:شکع از کجا میدونط
ات:قبل از اینکه شوهرم بشی درموردت تحقیق کردم
کوک':هعی خدا خوب حالا بقیش رو گوش کن
ات:میشنوم
کوک:عام تهیونگ میشه تو ادامش بدی
تهیونگ:اوک
تهیونگ:ببین ات تو عضو مافیا میشی باما
ات:اونوقت برای چی
تهیونگ:تو راستشششش خوبب راستشششش
دشمنی که ما داریم مادرتو کشته و مادرای ماهم کشته
ات:اون عوضی کیههه(داد
کوک:ات اروم باش
ات:قبول میکنم اون مردو خودم با دستای خودممم میکشم
نامجون:خب ات جان اروم باش الان برو یک لباس دارک بپوش برای فردا صبح توی یک باشگایی که توی خونه کوک هست اونجا کوک بهت حرکات رزمی یاد بده
تهیونگم بهت تفنگ یاد میده و جینم بهت اسب سواری یاد میده اوکی
ات:اوکیه
کوک:ات ولی بی رحم نشو
ات:من بی رحم نمیشم فقط اونو بکشممم
کوک:اوکی
ات:میگم کوک من برم لباسمو عوض کنم یکم برم رو چمنا بشینم بعدشم یکم تاب سواری کنم
کوک:اوکی عشقم
ات ویو
وقتی شنیدم یکی مادرمو کشته و خودکشی نبوده هم عصبی شدم هم بغض کردم ولی نشون ندادم پس میرم کنار تاب یکم گریه میکنم
و رفتم کنار تاب نشستم با ماه حرف میزدم
ات:مامانی صدامو میشنوی
ات:هعی دلم میخواد اشکامد مگه دارم ولی نمیشه مامانی
که شروع کرد به زار طار گریه کردن
کوک ویو:دیدم یک ساعت شه نیومده نگران شدم دیدم نشسته زار زار گریه میکنه
که رفتم بغلش کردم تا بغلش کردم اشکاشو پاک کرد
ات:اینجا چیکار میکنی
کوک:هیشش نگران شدم بیا بریم برو بخواب چشات پف کرده خودمون
ا ون حروم زاده رو گیر میاریم و هرکاری خواستی باهاش بکن باشه عشقم بیا بریم بخوابیم اعضا هم رفتن
ات:باشه بریم
که ات رو براید استایل بغل کرد و خوابیدن صبح شد
۲.۷k
۲۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.