وقتی رفتین تعطیلات
پارت ۴
ویو یونگی
این اولین سفره منو ات عه میخان ک خیلی بش خوش بگذره برا همین بلخره پاشدم و رفتم دستشویی کارای لازمو کردم و اومدم لباس عوض کردم ک ات هم اومد
_ او بیبی چقد خوشگل شدی
+ حیحی :) خنده
_ ینی من بدون خنده هات چجوری زندگی کنم؟ چرا انقد کیوتی تو بَشَر
+ ن من کیوت نیستم خیلیم هاتم
_ اینجوری پیش بری میخورمتا کیوتچه
+ یا یونگیا واستادی داری برام سخنرانی میکنی بیا بریم دیه
_ حالا کجا میخای تشریف ببری
+ میخام برات لباس بخرم
_ جانم ؟
+ میخام برات لباس بخرم
_ کمدم پر لباسه لیدی
+ خب باشه خیلی وقته با هم خرید نرفتیم
_ عایش باشه
+(لبشو میبوسی ) افرین پیشی
_(خنده لثه ای ) خوب بلدی خرم کنی ها
+ هه گدرت
_ از دس تو کیوت خر
+ یا
_ یا و .... (براید بغلت میکنه و میبرتت تو ماشین وقتی خودش نشست کمربندتو میبنده همزمان تو گردنت نفس میکشه وقتی کمربندتو بست گردنتو میبوسه )
+ هدفت چی بود الان؟
_ از بس سفیدی و بدنت ی بوی دیوونه کننده ای داره نتونستم جلو خودمو بگیرم دفه دیه برا انجام کارام ازم دلیل بخای ی کاری میکنم اسممو جیق بزنی ها اصن دوس داشتم گردن دوس دخترمو ببوسم ( کیوت و حرصی)
+ (لپشو میبوسی ) اخ خدا پیشی کیوتم چقد وقتی حرص میخوری کیوت میشی خودااا عررر
_ از دس تو دختر (خنده)
ویو ات
بعد از مدت ها قراره با یونگی برم خرید خیلی ذوق دارم تا اینجا ک خیلی بم خوش گذشته امید وارم از این ب بعدم همین باشه در حالت عادی یونگی همیشه کمپانیه و نمیتونیم خیلی با هم وقت بگذرونیم ولی عاشق این تعطیلاتم واقعن دارم کنار یونگی بودنو حس میکنم اینکه کنارمه وقتی میرم بیرون و حواسش بیشتر بم هس حس خوبی بم میده نمیدونم دیه کی بت هم بیاییم سفر ولی امید وارم هرچه زود تر باشه چون دوس دارم فق با مرد زندگیم وقت بگذرونم :)
بعد از ۲۰ مین رسیدیم ب پاساژ مورد نظرم
و .....
ویو یونگی
این اولین سفره منو ات عه میخان ک خیلی بش خوش بگذره برا همین بلخره پاشدم و رفتم دستشویی کارای لازمو کردم و اومدم لباس عوض کردم ک ات هم اومد
_ او بیبی چقد خوشگل شدی
+ حیحی :) خنده
_ ینی من بدون خنده هات چجوری زندگی کنم؟ چرا انقد کیوتی تو بَشَر
+ ن من کیوت نیستم خیلیم هاتم
_ اینجوری پیش بری میخورمتا کیوتچه
+ یا یونگیا واستادی داری برام سخنرانی میکنی بیا بریم دیه
_ حالا کجا میخای تشریف ببری
+ میخام برات لباس بخرم
_ جانم ؟
+ میخام برات لباس بخرم
_ کمدم پر لباسه لیدی
+ خب باشه خیلی وقته با هم خرید نرفتیم
_ عایش باشه
+(لبشو میبوسی ) افرین پیشی
_(خنده لثه ای ) خوب بلدی خرم کنی ها
+ هه گدرت
_ از دس تو کیوت خر
+ یا
_ یا و .... (براید بغلت میکنه و میبرتت تو ماشین وقتی خودش نشست کمربندتو میبنده همزمان تو گردنت نفس میکشه وقتی کمربندتو بست گردنتو میبوسه )
+ هدفت چی بود الان؟
_ از بس سفیدی و بدنت ی بوی دیوونه کننده ای داره نتونستم جلو خودمو بگیرم دفه دیه برا انجام کارام ازم دلیل بخای ی کاری میکنم اسممو جیق بزنی ها اصن دوس داشتم گردن دوس دخترمو ببوسم ( کیوت و حرصی)
+ (لپشو میبوسی ) اخ خدا پیشی کیوتم چقد وقتی حرص میخوری کیوت میشی خودااا عررر
_ از دس تو دختر (خنده)
ویو ات
بعد از مدت ها قراره با یونگی برم خرید خیلی ذوق دارم تا اینجا ک خیلی بم خوش گذشته امید وارم از این ب بعدم همین باشه در حالت عادی یونگی همیشه کمپانیه و نمیتونیم خیلی با هم وقت بگذرونیم ولی عاشق این تعطیلاتم واقعن دارم کنار یونگی بودنو حس میکنم اینکه کنارمه وقتی میرم بیرون و حواسش بیشتر بم هس حس خوبی بم میده نمیدونم دیه کی بت هم بیاییم سفر ولی امید وارم هرچه زود تر باشه چون دوس دارم فق با مرد زندگیم وقت بگذرونم :)
بعد از ۲۰ مین رسیدیم ب پاساژ مورد نظرم
و .....
۸.۷k
۰۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.