سناریو تناسخ شیطان کش پارت 2
پارت دو سناریو
موضوع:تناسخ انیمه ای
--------------------------------------------------------
ویو ا/ت
کم کم چشمامو باز کردم سردرد داشتم توی همون تخت بودم ولی با چیزی که دیدم ترس و تعجب درد رو از یادم برد مویچیرو روی صندلی کنار تخت نشسته و دست به سینه خوابش برده بود کراش انیمه آیم چند ثانیه با چشمای گرد نگاهش کردم که یهو با باز شدن شدید در از تخت پایین افتادم و اون هم بیدار شد
؟؟؟:هاها! ما برگشتیم!
؟؟؟:اینوسکه آروم بگیر
؟؟؟:داد نزن روانییییی!
دستمو از دست گرفتم و با گیجی و سردرد دوباره نشستم نگاهی به در کردم زنیتسو،تانجیرو واینوسکه بودن که مویچیرو سر دعوا رو باهاشون باز کرده بود زنیتسو تازه منو دید با یه پرش بلند اومد تو بغلش و دوتایی افتادیم زمین اون به این موضوع توجهی نکرد و فقط بهم چسبید حس میکردم گونه هام داغ کرده تا حالا همچین حسی نداشتم
ویو مویچیرو
روی صندلی کنار تخت اون دختر که از توی جنگل پیداش کردن نشسته بودم آخه چرا من باید مواظب اون باشم باید اعتراف کنم خوشگل و بامزست چشمام رو بسته بودم و سعی داشتم بخوابم که یهو در باز شد من با صندلی افتادم پایین اون دوتا احمق با تانجیرو برگشته بودن دعوام با اینوسکه شروع شد
(آی قشنگ تر از پریا، تنها تو کوچه نریا، کوچه بن.......هیچی هیچی ولش کن بریم سراغ داستان)
مویچیرو:آخه مگه مریضی نمیبینی اون خوابه؟!
یهو زنیتسو توجهش به سمت تخت جلب شد پرید به جلو ما هم نظرمون به سمتی که پرید جلب شد
ویو راوی
همه به زنیتسو که ا/ت رو محکم بغل گرفته بود نگاه کردن و کمی متعجب بودن
ا/ت:آی آی آی آروم تر
زنیتسو هم چنان با لبخند بغلش کرده بود ا/ت هم یه دستشو پشت زنیتسو گرفت و نشست تا چشمش به بقیه افتاد گونه هایش بیشتر داغ کرد و تعجب کرد اوضاع بدتر هم شد تازه متوجه شد که............
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
اینم از پارت دوم
چیز خاصی نبود ولی به هرحال .....
منتظر پارت بعد باشید
جانه اوتاکو ها
موضوع:تناسخ انیمه ای
--------------------------------------------------------
ویو ا/ت
کم کم چشمامو باز کردم سردرد داشتم توی همون تخت بودم ولی با چیزی که دیدم ترس و تعجب درد رو از یادم برد مویچیرو روی صندلی کنار تخت نشسته و دست به سینه خوابش برده بود کراش انیمه آیم چند ثانیه با چشمای گرد نگاهش کردم که یهو با باز شدن شدید در از تخت پایین افتادم و اون هم بیدار شد
؟؟؟:هاها! ما برگشتیم!
؟؟؟:اینوسکه آروم بگیر
؟؟؟:داد نزن روانییییی!
دستمو از دست گرفتم و با گیجی و سردرد دوباره نشستم نگاهی به در کردم زنیتسو،تانجیرو واینوسکه بودن که مویچیرو سر دعوا رو باهاشون باز کرده بود زنیتسو تازه منو دید با یه پرش بلند اومد تو بغلش و دوتایی افتادیم زمین اون به این موضوع توجهی نکرد و فقط بهم چسبید حس میکردم گونه هام داغ کرده تا حالا همچین حسی نداشتم
ویو مویچیرو
روی صندلی کنار تخت اون دختر که از توی جنگل پیداش کردن نشسته بودم آخه چرا من باید مواظب اون باشم باید اعتراف کنم خوشگل و بامزست چشمام رو بسته بودم و سعی داشتم بخوابم که یهو در باز شد من با صندلی افتادم پایین اون دوتا احمق با تانجیرو برگشته بودن دعوام با اینوسکه شروع شد
(آی قشنگ تر از پریا، تنها تو کوچه نریا، کوچه بن.......هیچی هیچی ولش کن بریم سراغ داستان)
مویچیرو:آخه مگه مریضی نمیبینی اون خوابه؟!
یهو زنیتسو توجهش به سمت تخت جلب شد پرید به جلو ما هم نظرمون به سمتی که پرید جلب شد
ویو راوی
همه به زنیتسو که ا/ت رو محکم بغل گرفته بود نگاه کردن و کمی متعجب بودن
ا/ت:آی آی آی آروم تر
زنیتسو هم چنان با لبخند بغلش کرده بود ا/ت هم یه دستشو پشت زنیتسو گرفت و نشست تا چشمش به بقیه افتاد گونه هایش بیشتر داغ کرد و تعجب کرد اوضاع بدتر هم شد تازه متوجه شد که............
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
اینم از پارت دوم
چیز خاصی نبود ولی به هرحال .....
منتظر پارت بعد باشید
جانه اوتاکو ها
۷۹۵
۲۵ مهر ۱۴۰۳