کاردیشلریم و سوسعم (پارت25)
سوسن: دیدم آسیه اومد زد تو گوش داداشم با اینکه دوست نداشتم دعوا کنم طاقت نیاوردم آسیه رو هول دادم... هی دختره تو دست رو کی بلند کردی؟
آسیه: سوسن چته تو اول داداش تو شروع کرد
سوسن: هرکی شروع کرده باشه خودشون دوتا پسرن حلش میکنن تو چرا دخالت میکنی
آسیه: ولی من نمیتونم مث خیلیا وایسم تا داداشم کتک بخوره
سوسن: اولن که داداش من کتک نخورده که من بخوام ازش دفاع کنم کسی که کتک خورده داداش توعه دومن داداش من خودش بلده از خودش محافظت کنه تازه از منم محافظت میکنه و خودش اجازه نمیده من ازش دفاع کنمو و تو کاراش دخالت کنم سومن... یهو موهای آسیه رو کشیدم و گفتم سومنم اینکه منم نمیزارم داداشم از یه دختر بخواد تو گوشی بخوره
آسیه: آی موهامو ول کننننن ولم کن سوسن موهامو ول کن دردم میاااااد
سوسن: او آسیه جون منم میخوام دردت بیاد
دروک؛: باورم نمیشد سوسن بخاطر من داره اینکارو میکنم خندم گرفته بود همینطور که میخندیدم سعی میکردم سوسنو از اون دختره پاپتی جدا کنم
عمر: هی دروک به چی میخندی بیا خواهرتو جدا کن
دروک: باشه... سوزی بسه دم گوشش گفتم محکم تر بکش موهاشو😂😂🤦🏻♀️
سوسن: آسیه اینقدر التماس کرد و هی مییگفت ولم کن خودمم خسته شدمو موهاشو ول کردم اصلا دوست نداشتم با آسیه دعوا کنم اما اصلانم نتونستم طاقت بیارم که بخاطر داداش خودش داداش منو میزنه
ادامه دارد...
آسیه: سوسن چته تو اول داداش تو شروع کرد
سوسن: هرکی شروع کرده باشه خودشون دوتا پسرن حلش میکنن تو چرا دخالت میکنی
آسیه: ولی من نمیتونم مث خیلیا وایسم تا داداشم کتک بخوره
سوسن: اولن که داداش من کتک نخورده که من بخوام ازش دفاع کنم کسی که کتک خورده داداش توعه دومن داداش من خودش بلده از خودش محافظت کنه تازه از منم محافظت میکنه و خودش اجازه نمیده من ازش دفاع کنمو و تو کاراش دخالت کنم سومن... یهو موهای آسیه رو کشیدم و گفتم سومنم اینکه منم نمیزارم داداشم از یه دختر بخواد تو گوشی بخوره
آسیه: آی موهامو ول کننننن ولم کن سوسن موهامو ول کن دردم میاااااد
سوسن: او آسیه جون منم میخوام دردت بیاد
دروک؛: باورم نمیشد سوسن بخاطر من داره اینکارو میکنم خندم گرفته بود همینطور که میخندیدم سعی میکردم سوسنو از اون دختره پاپتی جدا کنم
عمر: هی دروک به چی میخندی بیا خواهرتو جدا کن
دروک: باشه... سوزی بسه دم گوشش گفتم محکم تر بکش موهاشو😂😂🤦🏻♀️
سوسن: آسیه اینقدر التماس کرد و هی مییگفت ولم کن خودمم خسته شدمو موهاشو ول کردم اصلا دوست نداشتم با آسیه دعوا کنم اما اصلانم نتونستم طاقت بیارم که بخاطر داداش خودش داداش منو میزنه
ادامه دارد...
۲.۴k
۱۸ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.