فیک رویای عشق پارت 5 حمایتا کم شده

مجرم ل. لطفا به بابام چزی نگو بخدا بیگناه فقط دیدم یه زن اینجا افتاده امدم کمکش کنم و اگر طلا و پول دارم از بقاپم
&من بابای تورو وایسا ببینم جکسون
جکسون:نه په جسیکا
&حالا که گفتم حالیت میشه
×وایسا ببینم شما دوتا هو دیگه رو میشناسید
جکسون:خدا نصیب هیچ کس نکنه دختر دایی مثل این
&خیلیم دلت بخواد حالا هم پاشو
جکسون :وایسا شما دنبال اون مردی نیستید که زن هارو با ت. ج. ا. و. ز به قتل میرسونه
&تو از کجا میدونی
جکسون: ادرسش رو دارم
×جالب شد ولی باید باهامون بیای کلانتری
&معلومه که باس بیاد
نامجون ویو.
ا٫ت یه چیزی در گوشش گفت که اون پسره گفت
جکسون: معلوم هست چی داری میگی جام شراب طلایی رو که دزدیدم فروختم میدونی چقدر پول بابتش میدادن
&چقدر بهت بگم که برام بیاریش
جکسون : پنج برابر اون پولو میخوام بعد از ازاد ثم سر جاش توی اتاقته
×ضماها دارین در مورد جام شراب طلایی که 4000000000ملیارد وونه حرف میزنید
جکسون:داداش دمت گرم چقدر خوب قیمتش رو میدونی اهه لعنتی سرم کلاه گذاشته
&مگه چند فروختیش
جکسون :1000000 میلیون وون
&چی الان من اخ فکر نکن که وقتی ازاد بشی زنده بمونی برادر
×بسه توی راه حرف بزنید
&راه بیفت
جکسون: حداقل مراعات سنم رو بکن
& قد خر پیر سن داری چی چی مراعات سنت رو کنم
(همه ی اینا رو توی ماشین میگن