نمیدانم!

نمیدانم!
این روزهاهواغمگین است..
شاید..
شایدبرای این که نمیتوانم احساسم را بیان کنم.
نمیدانم!
این روزها هوا دلگیراست..
شاید برای اینکه کسی از رفتنم نمیترسد.
نمیدانم!
این روزها هوا بارانی است..
شاید برای آنکه...
بزرگ شدن به اندازه ی آرزوهایی که بزرگترهابرایمان میکردند زیبا نبود..
آری!¡
آری من کودکانه های پرازآرامشم راترجیح میدهم.
نزدیک است ..
آری !منظورم سال جدید است..
نزدیک به یک سال است که ندارمت..
نزدیک به یک سال است از توجداشده ام..
یک سال از زجرآورترین سال های زندگیم گذشت
آری!¡گذشت..
گذشت و من اشک چشمانم قصد آمدن ندارند..
نمیدانم!
نمیدانم چرا هوای آفتابی را بارانی میبینم..
این روزهای آخرسال،همه دلگیر و دلگیرتراز دیروزهای غریبه امروزند.

آری ،هوا دلگیراست و من دلگیرتر از هرروز ...
آری روزهای آخر سال است ..
دلم برای باهم بودن هایمان تنگ شده است زیباترین کابوس رویاهای من ...

(...)I miss you my sogol