حاکمان جهنم : پارت ۹
ا.ت : هوووووووووو،
خلاصه کلی قر دادن تا رسیدن تالار
که دیدن پسرا هم رسیدن
خانما رفتن قسمت بانوان و آقاها هم رفتم قسمت آقایون
ا.ت و خدیجه خانم رفتن تو
ا.ت : سلام زندایی جون
زندایی اقدس : سلام ا.ت گلم خوبی زندایی وای چقدر خوشکل شدی زهرا ماشالله چقدر خوشگل شدی
زهرا خانوم : ممنون اقدس حالا کجا بریم لباس عوض کنیم
زندایی اقدس : برید اون جا
خلاصه رفتیم لباس عوض کردیم و رفتیم سر یه میز
زهرا خانوم: ماشالله این خواهر شوهر چه کردی با این سرو وضعش این خو از عروس رد کرده انگار عروسی اونه نه بچه برادر من
واههههه مادرشوهرو از اون تیپش معلومه قراره چقدر بچه برادر من رو عذاب بده
ا.ت: اامامان بس کن
دیجی : خانما بیاید وسط ( جیغ )
ا.ت : من رفتم
خلاصه همه رفتن وسط و رقصیدن تا عروس داماد بیان که دیجی گفت : خانما ی عزیز حجاب کنید عروس خوشگلمون و ماه دامادمون از راه رسیدن لطفا کوچولو هارو نگه دارید سر راه نیان میخوایم از عروس و داماد فیلم بگیریم لطفا همکاری های لازم رو داشته باشید
همه با هرج و مرج لباساشون رو عوض کردن و عروس و داماد اومدن
خواهر شوهر با اون مدل موی ده شصتیش رفت و اسفند دور کله ی عروس دوماد گردوند
رقص تانگوی عروس و دوماد بود که رقصیدن و دوماد رفت و هم رفتن وسط و کلی رقصیدن و مسخره بازی درآوردن که دیگه وقت کادو ها بود فامیلا بیان که
اول فامیلا دوماد اومدن
ابن خواهر شوهر با این همه دک و پز و کوفت و مرض و شوهر دکتر نیم سکه داده بود با ی انگشتر هی خدا بقیه هم در همین،وسعت و وفقط مادر شوهر یه سکه کامال و همشم گفتن و عکسم گرفتن و رفتن و اما
خانواده ی عروس
هشت تا دایی عروس
سه تا خاله هاش
پنج تا عمه هاش
دوازه تا عمو هاش
خب بزارید بگم
هشت تا دایی هتی عروس یکی یه سکه ی کامل با یه تیکه طلا دادن
خاله ها هم نیم سکه ربع سکه اینا یا دوسه تیکه طلا
پنج تا عمه ها هن یکی یه سکه ی کامل با طلا
اما زهرا خانم رو آخر میگم
دوازده تا عمو ها بعصی ها سکه کامل بعضی ها نیم سکه و در کنارش انگشتر و اما خدیجه خانم
اونی که کادو هارو میخونه : از طرف عمه ی کوچیکه ی عروس خانوم زهرا خانوم یه سکه ی کامل بهار آزادی یک سرویس طلایی کامل یه نیم ست نقره
که سالن هز دست و اینا ترکید
ا.ت : مامان یه دستبند طلا شد اینا وایی مامان چیکار کردی
زهرا خانوم : من خو برا همشون کردم چرا برا آخر کاریم نکنم مادر
خلاصه کلی قر دادن تا رسیدن تالار
که دیدن پسرا هم رسیدن
خانما رفتن قسمت بانوان و آقاها هم رفتم قسمت آقایون
ا.ت و خدیجه خانم رفتن تو
ا.ت : سلام زندایی جون
زندایی اقدس : سلام ا.ت گلم خوبی زندایی وای چقدر خوشکل شدی زهرا ماشالله چقدر خوشگل شدی
زهرا خانوم : ممنون اقدس حالا کجا بریم لباس عوض کنیم
زندایی اقدس : برید اون جا
خلاصه رفتیم لباس عوض کردیم و رفتیم سر یه میز
زهرا خانوم: ماشالله این خواهر شوهر چه کردی با این سرو وضعش این خو از عروس رد کرده انگار عروسی اونه نه بچه برادر من
واههههه مادرشوهرو از اون تیپش معلومه قراره چقدر بچه برادر من رو عذاب بده
ا.ت: اامامان بس کن
دیجی : خانما بیاید وسط ( جیغ )
ا.ت : من رفتم
خلاصه همه رفتن وسط و رقصیدن تا عروس داماد بیان که دیجی گفت : خانما ی عزیز حجاب کنید عروس خوشگلمون و ماه دامادمون از راه رسیدن لطفا کوچولو هارو نگه دارید سر راه نیان میخوایم از عروس و داماد فیلم بگیریم لطفا همکاری های لازم رو داشته باشید
همه با هرج و مرج لباساشون رو عوض کردن و عروس و داماد اومدن
خواهر شوهر با اون مدل موی ده شصتیش رفت و اسفند دور کله ی عروس دوماد گردوند
رقص تانگوی عروس و دوماد بود که رقصیدن و دوماد رفت و هم رفتن وسط و کلی رقصیدن و مسخره بازی درآوردن که دیگه وقت کادو ها بود فامیلا بیان که
اول فامیلا دوماد اومدن
ابن خواهر شوهر با این همه دک و پز و کوفت و مرض و شوهر دکتر نیم سکه داده بود با ی انگشتر هی خدا بقیه هم در همین،وسعت و وفقط مادر شوهر یه سکه کامال و همشم گفتن و عکسم گرفتن و رفتن و اما
خانواده ی عروس
هشت تا دایی عروس
سه تا خاله هاش
پنج تا عمه هاش
دوازه تا عمو هاش
خب بزارید بگم
هشت تا دایی هتی عروس یکی یه سکه ی کامل با یه تیکه طلا دادن
خاله ها هم نیم سکه ربع سکه اینا یا دوسه تیکه طلا
پنج تا عمه ها هن یکی یه سکه ی کامل با طلا
اما زهرا خانم رو آخر میگم
دوازده تا عمو ها بعصی ها سکه کامل بعضی ها نیم سکه و در کنارش انگشتر و اما خدیجه خانم
اونی که کادو هارو میخونه : از طرف عمه ی کوچیکه ی عروس خانوم زهرا خانوم یه سکه ی کامل بهار آزادی یک سرویس طلایی کامل یه نیم ست نقره
که سالن هز دست و اینا ترکید
ا.ت : مامان یه دستبند طلا شد اینا وایی مامان چیکار کردی
زهرا خانوم : من خو برا همشون کردم چرا برا آخر کاریم نکنم مادر
۸.۸k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.