گناهکار pat 36:
مهشاد،خب،تا حالا واقعا دیانا رو دوست داشتی
*ارسلان،این بچه رو کی دوست داره
محراب نیکا،خخخ😂
دیانا،نه تو خوبی...!
محراب،خب بیان یه مسابقه بزاریم،
نیکا،من برم یه کاپوچینو بیارم واسه همه،
ارسلان،چه مسابقه،
هر بیشتر حرکات جالب بزنه با عشقش،برده
مهشاد،واع،این دیگه چیه،
نیکا،بخورین،
مرسی
ارسلان،بیان،
محراب،خب سه دو یک،ارسلان،تو شروع کن
دیانا،مهشاد تو شروع کن
نه دیگه شما
ارسلان،با دستام دو تا شاخ برای دیانا گذاشتم،
محراب،جالب بود
دیانا،شاخ،واسه من میزاری معلوم میشه،
ارسلان،خب نوبت شماست،
مهشاد،یه بوص از گونه محراب کردم
محراب 😍😍😍😍🥳
نیکا،اوهههههههههه،این شد،
ارسلان،بسه،خب
محراب،نوبت شماست،
ارسلان،از چونه دیانا گرفتم و یه بوص از لبش کردم،
نیکا،اهاااا،داره جالب میشه،
محراب،ایش مهشاد،یه بوص محکم از لب مهشاد کردم،
نیکا،وای باورم نمیشه هی داره تند تر میشه،
دیانا،باز از دوباره،از لب ارسلان بوسیدم و تا ده ثانیه وایستادم،
محراب،هوفففف،
مهشاد،تا بیست ثانیه وایسا محراب،
باشع،محراب،محکم مهشاد بغل کردم و بوسیدمش تا بیست ثانیه،خب تأمل ما بیشتر بوده،
ارسلان،هوفف،فکر کنم باختیم،
نیکا،این دور اخره،پس تلاش کنید فرزندانم،🥳😂
نیکا،هر کی قشنگ بره سکانس بوسه رو برده،خب نوبت شماست ارسلان،
ارسلان،خم شدم،و از کمر دیانا گ رفتم با تمام زورم بوسیدمش،
دیانا،همرایش میکردم تا ببریم،
محراب،اوه وضع خرابه،
مهشاد،نکنه ببرن
نیکا،ممکنه،،فقط ده ثانیه مونده،
دیانا،ارسلان با یه حرکت تاب دادم و روش حلقه زدم و رو پاش نشستم،و میمکیدم لبشو،
ارسلان،با شدت پرت شدم رو تخت😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳
محراب،اعععععععع،
نیکا،بردینننننن،وای باورم نمیشه دمت گرم دیانا
دیانا،بلندشدم و رو مبل نشستم،خب کی برد
محراب،بابا چه حرکتی بود آفرین
ارسلان،هنچز تو شک بودم ،که،مهشاد،
ارسلان
هاچیه،
دیانا،بهش زیاد خوش گذشته،
نیکا،😂😂😂🤨
،ارسلان،خب ما بردیم،دیگه آقا محرااااب،
باشه داداش ،جایزه چی میخواین،
یه سفر
دیانا،نه شهر بازی،
نیکا،نه بریم شمال،
محراب،بابا یکی یکی بگین دیگه،
ارسلان،تا فردا جایی نمیتونیم بریم چون فردا یه مهمون دارم،از فردا بعد از ظهر تصمیم بگبریم،
باشع،
محراب،خب پاشین بریم،
ارسلان،کجاااا،
داداش من و مهشاد که میریم خونه دیگه
نیکا،ارسلان،
چیه؟
من برم،
خب،
دیانا،بزا بره
برو
وای مرسی،
مهشاد،خب بریم دیگه خیلی خوشگذشت،مرسی،
ارسلان،وایسن تا جای در ماهم بیام
دیانا،نیکا فردا بیا باشع،
باشع عزیزم،
ارسلان،دیانا تو برو من خونهام،
باشع،محراب،بریم
تا جای در باهاشون رفتم،خب خداحافظ،
نیکا،میامااااا،
مهشاد،ولی من نهههه،
محراب،هههه،خب برو دیگه
دیانا،باشع،اع،بارون گرفت،
محراب،واع،داره شدید میشه ،بریم بدویین،سوار ماشین شین دخترا،
باشهههههه،
دیانا،در بستم،که خواستم برگردم که،...........
بهچه ها میشه تا 200تا کامنت پر کنید،مرسی بلاکید،✨✨✨💔💔💔💔✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨😍✨😍✨😍✨😍✨😍✨😍✨😍✨😍✨😍✨😍✨😍✨😍✨😍✨😍✨😍✨😍✨✨❣️
*ارسلان،این بچه رو کی دوست داره
محراب نیکا،خخخ😂
دیانا،نه تو خوبی...!
محراب،خب بیان یه مسابقه بزاریم،
نیکا،من برم یه کاپوچینو بیارم واسه همه،
ارسلان،چه مسابقه،
هر بیشتر حرکات جالب بزنه با عشقش،برده
مهشاد،واع،این دیگه چیه،
نیکا،بخورین،
مرسی
ارسلان،بیان،
محراب،خب سه دو یک،ارسلان،تو شروع کن
دیانا،مهشاد تو شروع کن
نه دیگه شما
ارسلان،با دستام دو تا شاخ برای دیانا گذاشتم،
محراب،جالب بود
دیانا،شاخ،واسه من میزاری معلوم میشه،
ارسلان،خب نوبت شماست،
مهشاد،یه بوص از گونه محراب کردم
محراب 😍😍😍😍🥳
نیکا،اوهههههههههه،این شد،
ارسلان،بسه،خب
محراب،نوبت شماست،
ارسلان،از چونه دیانا گرفتم و یه بوص از لبش کردم،
نیکا،اهاااا،داره جالب میشه،
محراب،ایش مهشاد،یه بوص محکم از لب مهشاد کردم،
نیکا،وای باورم نمیشه هی داره تند تر میشه،
دیانا،باز از دوباره،از لب ارسلان بوسیدم و تا ده ثانیه وایستادم،
محراب،هوفففف،
مهشاد،تا بیست ثانیه وایسا محراب،
باشع،محراب،محکم مهشاد بغل کردم و بوسیدمش تا بیست ثانیه،خب تأمل ما بیشتر بوده،
ارسلان،هوفف،فکر کنم باختیم،
نیکا،این دور اخره،پس تلاش کنید فرزندانم،🥳😂
نیکا،هر کی قشنگ بره سکانس بوسه رو برده،خب نوبت شماست ارسلان،
ارسلان،خم شدم،و از کمر دیانا گ رفتم با تمام زورم بوسیدمش،
دیانا،همرایش میکردم تا ببریم،
محراب،اوه وضع خرابه،
مهشاد،نکنه ببرن
نیکا،ممکنه،،فقط ده ثانیه مونده،
دیانا،ارسلان با یه حرکت تاب دادم و روش حلقه زدم و رو پاش نشستم،و میمکیدم لبشو،
ارسلان،با شدت پرت شدم رو تخت😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳
محراب،اعععععععع،
نیکا،بردینننننن،وای باورم نمیشه دمت گرم دیانا
دیانا،بلندشدم و رو مبل نشستم،خب کی برد
محراب،بابا چه حرکتی بود آفرین
ارسلان،هنچز تو شک بودم ،که،مهشاد،
ارسلان
هاچیه،
دیانا،بهش زیاد خوش گذشته،
نیکا،😂😂😂🤨
،ارسلان،خب ما بردیم،دیگه آقا محرااااب،
باشه داداش ،جایزه چی میخواین،
یه سفر
دیانا،نه شهر بازی،
نیکا،نه بریم شمال،
محراب،بابا یکی یکی بگین دیگه،
ارسلان،تا فردا جایی نمیتونیم بریم چون فردا یه مهمون دارم،از فردا بعد از ظهر تصمیم بگبریم،
باشع،
محراب،خب پاشین بریم،
ارسلان،کجاااا،
داداش من و مهشاد که میریم خونه دیگه
نیکا،ارسلان،
چیه؟
من برم،
خب،
دیانا،بزا بره
برو
وای مرسی،
مهشاد،خب بریم دیگه خیلی خوشگذشت،مرسی،
ارسلان،وایسن تا جای در ماهم بیام
دیانا،نیکا فردا بیا باشع،
باشع عزیزم،
ارسلان،دیانا تو برو من خونهام،
باشع،محراب،بریم
تا جای در باهاشون رفتم،خب خداحافظ،
نیکا،میامااااا،
مهشاد،ولی من نهههه،
محراب،هههه،خب برو دیگه
دیانا،باشع،اع،بارون گرفت،
محراب،واع،داره شدید میشه ،بریم بدویین،سوار ماشین شین دخترا،
باشهههههه،
دیانا،در بستم،که خواستم برگردم که،...........
بهچه ها میشه تا 200تا کامنت پر کنید،مرسی بلاکید،✨✨✨💔💔💔💔✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨😍✨😍✨😍✨😍✨😍✨😍✨😍✨😍✨😍✨😍✨😍✨😍✨😍✨😍✨😍✨😍✨✨❣️
۶۵.۳k
۲۹ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.