پارت ۳ فیک my baby
پرش زمانی به ۵ سال بعد
ات ویو رو با + و همچنین حرفاشو هم با +
و هوبی با_
+بعد ترک خونه فهمیدم که باردارم تصمیم گرفتم چیزی به هوپ نگم و خودم بزرگش کنم اولش سخت بود یه نادر تنها بودن برام خیلی سخت یود اما عادت کردم و الان یه باشگاه تخصصی دنس رو اداره میکنم کره موندم چون نمیخاستم از جایی که شروع کردم دست بکشم
_الان ۵ سال از رفتن ات میگذره نمیدونم کجاس چیکار میکنه اون اونروز نزاشت توضیح بدم من مجبور بودم با یونا باشم چون که شبی که مست بودم یه اتفاقایی افتاد و منم نمیتونستم اونو با بچه ول کنم پس مجبور شدم اما الان فقد خرجیشون رو میدم خوده یونا هم ازدواج کرده اما خب بلاخره باید پول بچه خودمو بدم دیگه
بگذریم کوک بهم زنگ زد
ک:الو هیونگ خوبی؟
_خوبم تو خوبی؟
ک:اوهوم داسی بیا کمپانی میخایم با یه سری دنسر قرارداد ببندیم
_باشه کی بیام
ک:یه نیم ساعت دیگه میرسن
_اسکل الان باید به من بگی
ک:هیونگ یهویی شد
_هوف باشه قط کن
ات ویو رو با + و همچنین حرفاشو هم با +
و هوبی با_
+بعد ترک خونه فهمیدم که باردارم تصمیم گرفتم چیزی به هوپ نگم و خودم بزرگش کنم اولش سخت بود یه نادر تنها بودن برام خیلی سخت یود اما عادت کردم و الان یه باشگاه تخصصی دنس رو اداره میکنم کره موندم چون نمیخاستم از جایی که شروع کردم دست بکشم
_الان ۵ سال از رفتن ات میگذره نمیدونم کجاس چیکار میکنه اون اونروز نزاشت توضیح بدم من مجبور بودم با یونا باشم چون که شبی که مست بودم یه اتفاقایی افتاد و منم نمیتونستم اونو با بچه ول کنم پس مجبور شدم اما الان فقد خرجیشون رو میدم خوده یونا هم ازدواج کرده اما خب بلاخره باید پول بچه خودمو بدم دیگه
بگذریم کوک بهم زنگ زد
ک:الو هیونگ خوبی؟
_خوبم تو خوبی؟
ک:اوهوم داسی بیا کمپانی میخایم با یه سری دنسر قرارداد ببندیم
_باشه کی بیام
ک:یه نیم ساعت دیگه میرسن
_اسکل الان باید به من بگی
ک:هیونگ یهویی شد
_هوف باشه قط کن
۵.۵k
۱۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.