سلاح سرد(ادامه پارت۳۵)
"مینهو ویو"
نصفه شب بیدار شدم تا برم اب بخورم که صداهایی که از اتاق مینسو امد نظرم جلب کرد..دیدم یه دختر داره با جینهو حرف میزنه و راجب کوکه!اون لحضه فقط تنها کاری که میتونستم انجام بدم به کوک زنگ زدم اونم سریع امد ...ما دختره رو بردیم و بستیم که فردا به پلیس تحویلش بدیم...وقتی رفتیم داخل دیدم مینسو جینهو بغل کرده اون واقعا از این حرکت متنفره برا اینکه مشکلی پیش نیاد مینسو از بغلش کشیدم بیرون و بردم اتاقم تا بخوابه ماهم ببینیم چیکار باید بکنیم وقتی از اتاقم امدم بیرون دیدم جینهو رفته تو اتاقش ...
مینهو:عاا جینهو رفت بخوابه!
کوک:اره .منم دیگه برم
مینهو:ببخشید واقعا ..نصفه شبی بیدارت کردم
کوک:نه عیب نداره راستش بیدار بودم ..
مینهو:عه..راستی خونتکن مگه کجاعه انقدر زود رسیدی !!؟
کوک:من اصلا خونه نبودم..بیرون بودم
مینهو:ساعت ۳نصفه شب!!
کوک:اره
مینهو:خداروشکر جفتتون جغدید😂
کوک:چطور مگه😂
مینهو:اخه جینهو هم زیاد شبا بیداره یا میره بیرون مارم میکشه از نگرانی..
کوک:واقعا!
مینهو:اره بابا نشناختیش هنوز
کوک:هوم ولی فک کنم بعد ۱ماه بتونم یکم دوس دخترم بشناسم .مگه نه؟
مینهو:هومم شاید..چون ادم عادی نیست..رفتارش خیلی عجیبه و بزور میفهمی داره چیکار میکنه ..منی که تو این همه سال باهاش بودم بزور میفهمم ..به تو که حق میدم😂🙂
کوک:هومم..بازم ممنون فردا میبینمتون..
مینهو:حتما..شبتون بخیر
کوک:شب بخیر
کوک رفت منم رفتم به همه بچه ها سر زدم همشون خواب بودن منم رفتم پیش مینسو و خوابیدم....
پایان پارت۳۵
نصفه شب بیدار شدم تا برم اب بخورم که صداهایی که از اتاق مینسو امد نظرم جلب کرد..دیدم یه دختر داره با جینهو حرف میزنه و راجب کوکه!اون لحضه فقط تنها کاری که میتونستم انجام بدم به کوک زنگ زدم اونم سریع امد ...ما دختره رو بردیم و بستیم که فردا به پلیس تحویلش بدیم...وقتی رفتیم داخل دیدم مینسو جینهو بغل کرده اون واقعا از این حرکت متنفره برا اینکه مشکلی پیش نیاد مینسو از بغلش کشیدم بیرون و بردم اتاقم تا بخوابه ماهم ببینیم چیکار باید بکنیم وقتی از اتاقم امدم بیرون دیدم جینهو رفته تو اتاقش ...
مینهو:عاا جینهو رفت بخوابه!
کوک:اره .منم دیگه برم
مینهو:ببخشید واقعا ..نصفه شبی بیدارت کردم
کوک:نه عیب نداره راستش بیدار بودم ..
مینهو:عه..راستی خونتکن مگه کجاعه انقدر زود رسیدی !!؟
کوک:من اصلا خونه نبودم..بیرون بودم
مینهو:ساعت ۳نصفه شب!!
کوک:اره
مینهو:خداروشکر جفتتون جغدید😂
کوک:چطور مگه😂
مینهو:اخه جینهو هم زیاد شبا بیداره یا میره بیرون مارم میکشه از نگرانی..
کوک:واقعا!
مینهو:اره بابا نشناختیش هنوز
کوک:هوم ولی فک کنم بعد ۱ماه بتونم یکم دوس دخترم بشناسم .مگه نه؟
مینهو:هومم شاید..چون ادم عادی نیست..رفتارش خیلی عجیبه و بزور میفهمی داره چیکار میکنه ..منی که تو این همه سال باهاش بودم بزور میفهمم ..به تو که حق میدم😂🙂
کوک:هومم..بازم ممنون فردا میبینمتون..
مینهو:حتما..شبتون بخیر
کوک:شب بخیر
کوک رفت منم رفتم به همه بچه ها سر زدم همشون خواب بودن منم رفتم پیش مینسو و خوابیدم....
پایان پارت۳۵
۱۱.۸k
۰۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.