امشب نازنین ترین شهر دنیا
امشب نازنین ترین شهر دنیا
تا صبح بیدار است
و با اشکهایش
آتشی که بر جان مادرش انداخته اند
خاموش میکند.
و از فردا باید
تا بهار سال بعد
مادرش راسیاه پوش و غم بار ببیند....
آبیدر مادر تمام سنندج است
و میدانم نفرین رسم مادران نیست
اما من مثل او بزرگ نیستم
وقتی سوختنش را میبینم
در دل از خدا میخواهم آتش به جانش بیافتد
آن کس که به عمد آتش به جان آبیدرم انداخت.
امین
تا صبح بیدار است
و با اشکهایش
آتشی که بر جان مادرش انداخته اند
خاموش میکند.
و از فردا باید
تا بهار سال بعد
مادرش راسیاه پوش و غم بار ببیند....
آبیدر مادر تمام سنندج است
و میدانم نفرین رسم مادران نیست
اما من مثل او بزرگ نیستم
وقتی سوختنش را میبینم
در دل از خدا میخواهم آتش به جانش بیافتد
آن کس که به عمد آتش به جان آبیدرم انداخت.
امین
۲۶۰
۱۲ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.