بدهی برای من شروعه ~ ۱۹
*ا/ت میره میشینه روی دسته مبل و شکلاتش یکم میخوره و میزاره کنار*
ا/ت: ران یه لحظه بیا
ران: اومدم
*ران همچنان که بدن ا/ت میبینه سرخ میشه میاد*
ا/ت: دستت بده
ران: دستم؟
*میاد نزدیک تر قلبش تند تر میزنه و دستش دراز میکنه سمت ا/ت و ا/ت دستش میزاره روی دست ران*
ا/ت: دستت از دست من بزرگتره
ران تو مغزش: جذاب کاواییحیسححسحثحیحیم
ا/ت: ران میشه با اون چشما بهم نگاه نکنی؟
ران: من نمیدونم چییمگی با چه چشمی
*سیع میکنه از ا/ت دور شه که ا/ت دست ران میگیره و ران رو محکم به سمت خودش میکشونه*
ا/ت : با همین چشما
ران نفس نفس میزنه: بسه دیگه نمیتونم تحمل کنم..
ا/ت: چ...
*ران ا/ت رو هول میده روی مبل و میره روش و دستای ا/ت میگیره که فرار نکنه*
ران: با کدوم چشما دقیقا ا/ت؟ *با یه لحنی که معلومه هو*رنیه میگه*
ا/ت: ر_ران من داشتم شوخی م_میکردم
ران: شوخی؟
*ران به ا/ت نزدیک ترمیشه*
ران: ولی من بهت نیاز دارم و شوخی هم نمیکنم
ا/ت: به م_منننن؟ *سرخ شدن رد میکند*
*ران نزدیکتر به ا/ت میشه که با صدای داد به خودش میاد و سریع به روبرو نگاه میکنه*
سانزو و کوکونوی و ریندو با داد: اینجا چخبرهههههههه
ران: لو رفتیم کیومرث
*ا/ت از این فرصت استفاده میکنه و ران هول میده و ران میره عقب و ا/ت بلند میشه*
ا/: هیچی همه چیز اوکیه دوستان کسی صبحانه میخواد؟
*کوکو که پول دستش بود و از دستش افتاده بود و ریندو که داشت کراواتش میبست و خشکش زده بود و سانزو که قرص تو دستش ریخته بود*
ران: نه بابا چیزی نشده بیاین صبحونه
__________
بله دیگه هنتای نشد اینجام عیبابا عیبابا🤡
ا/ت: ران یه لحظه بیا
ران: اومدم
*ران همچنان که بدن ا/ت میبینه سرخ میشه میاد*
ا/ت: دستت بده
ران: دستم؟
*میاد نزدیک تر قلبش تند تر میزنه و دستش دراز میکنه سمت ا/ت و ا/ت دستش میزاره روی دست ران*
ا/ت: دستت از دست من بزرگتره
ران تو مغزش: جذاب کاواییحیسححسحثحیحیم
ا/ت: ران میشه با اون چشما بهم نگاه نکنی؟
ران: من نمیدونم چییمگی با چه چشمی
*سیع میکنه از ا/ت دور شه که ا/ت دست ران میگیره و ران رو محکم به سمت خودش میکشونه*
ا/ت : با همین چشما
ران نفس نفس میزنه: بسه دیگه نمیتونم تحمل کنم..
ا/ت: چ...
*ران ا/ت رو هول میده روی مبل و میره روش و دستای ا/ت میگیره که فرار نکنه*
ران: با کدوم چشما دقیقا ا/ت؟ *با یه لحنی که معلومه هو*رنیه میگه*
ا/ت: ر_ران من داشتم شوخی م_میکردم
ران: شوخی؟
*ران به ا/ت نزدیک ترمیشه*
ران: ولی من بهت نیاز دارم و شوخی هم نمیکنم
ا/ت: به م_منننن؟ *سرخ شدن رد میکند*
*ران نزدیکتر به ا/ت میشه که با صدای داد به خودش میاد و سریع به روبرو نگاه میکنه*
سانزو و کوکونوی و ریندو با داد: اینجا چخبرهههههههه
ران: لو رفتیم کیومرث
*ا/ت از این فرصت استفاده میکنه و ران هول میده و ران میره عقب و ا/ت بلند میشه*
ا/: هیچی همه چیز اوکیه دوستان کسی صبحانه میخواد؟
*کوکو که پول دستش بود و از دستش افتاده بود و ریندو که داشت کراواتش میبست و خشکش زده بود و سانزو که قرص تو دستش ریخته بود*
ران: نه بابا چیزی نشده بیاین صبحونه
__________
بله دیگه هنتای نشد اینجام عیبابا عیبابا🤡
۱۶.۷k
۰۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.