part⁵
part⁵
قرار در شرکت
تهیونگ ویو
صبح از خواب پاشدم رفتم دوش گرفتم و آماده شدم امروز قرار داد داشتیم رفتم پایین صبحونه خوردم سوار ماشین شدم و با کوک رفتیم شرکت تو راه چیزی نگفتیم رسیدیم اون رفت اتاقش منم رفتم اتاقم منتظر بودم که یه نفر در اتاقم روز اجازه ی ورود دادم یه خانوم خیلی خوشگل وکیوت اومد اتاقم من همینجوری داشتم بهش نگاه میکردم اونم به من بعد سریع خودشو جمع و جور کرد خودشو معرفی کرد
پرش زمانی به بعد از قرار داد
سونا :خوب آقای جئون امیدوارم همکاری خوبی داشته باشیم (دستشو درازکرد🤝 )
ته:اوم همچنین (دست دادن)
سونا داشت میرفت که پاش پیچ خورد و منتظر بود با مخ بیفته رو زمین که بغل نرمی رو احساس کرد که متوجه شد تو بغل تهیونگ سرشو برگردوند به سمت تهیونگ فاصله لب هاشون خیلی کم بود جوری که اگه حرف بزنن لباشون بهم میخورد همینجوری محو هم بودن که یهو .... یونا وارد اتاق شد (میدونم مرض دارم😅)وقتی دید سونا و تهیونگ بغل همن لبخند شیطانی زد
سوناوته سریع از هم جدا شدن یونا هم سریع رفت بیرون سونا ام با لپ های سرخ از ته خداحافظی کرد سریع رفت سمت یونا در رو بست
تهیونگ ویو
وای لپاشو چقدر کیوته خیلی بامزه است باید مخشو بزنم
سونا رفت سمت یونا ودستشو گرفت
یونا : داشتین چیکار میکردین (لبخند شیطانی)خوبه اومدم وگرنه کار به جاهای باریک کشیده میشد
سونا:ببند نیشتو کره خر منحرف اونجوری که فکر میکنی نیست
یونا:عه منم باور کردم بعد فرار کرد
سونا:یاااااا هوفففففف
بعد سونا رفت سوار ماشینش شد رفت سمت شرکتشون تو راه هم به ته فکر میکرد خر ذوق شده بود بعد به لونا گفت قرار داد انجام شد
پرش زمانی به دو روز بعد
سونا ویو
رو تخت دراز کشیده بودم داشتم به جئون تهیونگ فکر میکردم خیلی جذاب بود نکنه عاشقش شدم اَه سونا داری چی زرزر میکنی همینجوری داشتم فکر میکردم که گوشیم زنگ خورد
اسکی ممنوع ❌
خوب بچه ها امیدوارم لذت برده باشید این فیک هم برای تهیونگ هم جونگ کوک همینو میخواستم بگم😁
قرار در شرکت
تهیونگ ویو
صبح از خواب پاشدم رفتم دوش گرفتم و آماده شدم امروز قرار داد داشتیم رفتم پایین صبحونه خوردم سوار ماشین شدم و با کوک رفتیم شرکت تو راه چیزی نگفتیم رسیدیم اون رفت اتاقش منم رفتم اتاقم منتظر بودم که یه نفر در اتاقم روز اجازه ی ورود دادم یه خانوم خیلی خوشگل وکیوت اومد اتاقم من همینجوری داشتم بهش نگاه میکردم اونم به من بعد سریع خودشو جمع و جور کرد خودشو معرفی کرد
پرش زمانی به بعد از قرار داد
سونا :خوب آقای جئون امیدوارم همکاری خوبی داشته باشیم (دستشو درازکرد🤝 )
ته:اوم همچنین (دست دادن)
سونا داشت میرفت که پاش پیچ خورد و منتظر بود با مخ بیفته رو زمین که بغل نرمی رو احساس کرد که متوجه شد تو بغل تهیونگ سرشو برگردوند به سمت تهیونگ فاصله لب هاشون خیلی کم بود جوری که اگه حرف بزنن لباشون بهم میخورد همینجوری محو هم بودن که یهو .... یونا وارد اتاق شد (میدونم مرض دارم😅)وقتی دید سونا و تهیونگ بغل همن لبخند شیطانی زد
سوناوته سریع از هم جدا شدن یونا هم سریع رفت بیرون سونا ام با لپ های سرخ از ته خداحافظی کرد سریع رفت سمت یونا در رو بست
تهیونگ ویو
وای لپاشو چقدر کیوته خیلی بامزه است باید مخشو بزنم
سونا رفت سمت یونا ودستشو گرفت
یونا : داشتین چیکار میکردین (لبخند شیطانی)خوبه اومدم وگرنه کار به جاهای باریک کشیده میشد
سونا:ببند نیشتو کره خر منحرف اونجوری که فکر میکنی نیست
یونا:عه منم باور کردم بعد فرار کرد
سونا:یاااااا هوفففففف
بعد سونا رفت سوار ماشینش شد رفت سمت شرکتشون تو راه هم به ته فکر میکرد خر ذوق شده بود بعد به لونا گفت قرار داد انجام شد
پرش زمانی به دو روز بعد
سونا ویو
رو تخت دراز کشیده بودم داشتم به جئون تهیونگ فکر میکردم خیلی جذاب بود نکنه عاشقش شدم اَه سونا داری چی زرزر میکنی همینجوری داشتم فکر میکردم که گوشیم زنگ خورد
اسکی ممنوع ❌
خوب بچه ها امیدوارم لذت برده باشید این فیک هم برای تهیونگ هم جونگ کوک همینو میخواستم بگم😁
۴.۵k
۰۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.