عصاره آب و آتش فصل ۲
عصاره آب و آتش فصل ۲
𝓟𝓪𝓻𝓽 ³
ا.ت ویو
به سمت اتاقم حرکت کردم الان تنها چیزی که آرومم میکرد خواب بود پس به سمت تختم رفتم و پریدم روش
۴ ساعت بعد
با احساس تشنگی بلند شدم که با دو جفت چشم مواجه شدم و یه جیغ بنفش کشیدم
یونگی : مرض کر شدم
کوک : جیغش زیادی بنفش بود
وقتی فهمیدم یونگی بهوش اومده پریدم بغلش
ا.ت : یونگیا *گریه*
یونگی: بچه لهم کردی پاشو چقدر میخوابی
ا.ت :نزدیک بود بمیری دو دقیقه با احساس باش *اعتراض*
یونگی : خیلی خب بلند شو چون قراره ربکا رو بکشیم
ا.ت : نقشه دارین
یونگی : معلومه
ا.ت : چیه
یونگی : از اونجایی که گرگینه ها جلوی انسان ها نمیتونن خودشون رو نشون بدن باید به عنوان انسان بهشون درس بدیم
ا.ت : چجوری
یونگی : وسط حرفم نپر توله
باید ا.ت رو مشابه به انسان کنیم
موهاتو رنگ کن
لنز بزار و میکاپ کن
و بعد از این که بهش نزدیک شدی بیارش یه گوشه منو کوک اونجا هستیم و وقتی ربکا رو بردی اونجا ما با قدرتمون نگهش میداریم که نتونه جادو کنه و تو کاری میکنی بمیره
ا.ت : اوکی حالا بزار شوهرم رو بغل کنم
کوک : بیا بغلم بیبی
ا.ت پرید بغل کوک و روی لب های کوک یه بوسه ریز زد
کوک : یا من بیشتر میخواستم *🤡*
یونگی : جلو من داری خواهرمو تموم میکنی
دینداران دیرام
𝓟𝓪𝓻𝓽 ³
ا.ت ویو
به سمت اتاقم حرکت کردم الان تنها چیزی که آرومم میکرد خواب بود پس به سمت تختم رفتم و پریدم روش
۴ ساعت بعد
با احساس تشنگی بلند شدم که با دو جفت چشم مواجه شدم و یه جیغ بنفش کشیدم
یونگی : مرض کر شدم
کوک : جیغش زیادی بنفش بود
وقتی فهمیدم یونگی بهوش اومده پریدم بغلش
ا.ت : یونگیا *گریه*
یونگی: بچه لهم کردی پاشو چقدر میخوابی
ا.ت :نزدیک بود بمیری دو دقیقه با احساس باش *اعتراض*
یونگی : خیلی خب بلند شو چون قراره ربکا رو بکشیم
ا.ت : نقشه دارین
یونگی : معلومه
ا.ت : چیه
یونگی : از اونجایی که گرگینه ها جلوی انسان ها نمیتونن خودشون رو نشون بدن باید به عنوان انسان بهشون درس بدیم
ا.ت : چجوری
یونگی : وسط حرفم نپر توله
باید ا.ت رو مشابه به انسان کنیم
موهاتو رنگ کن
لنز بزار و میکاپ کن
و بعد از این که بهش نزدیک شدی بیارش یه گوشه منو کوک اونجا هستیم و وقتی ربکا رو بردی اونجا ما با قدرتمون نگهش میداریم که نتونه جادو کنه و تو کاری میکنی بمیره
ا.ت : اوکی حالا بزار شوهرم رو بغل کنم
کوک : بیا بغلم بیبی
ا.ت پرید بغل کوک و روی لب های کوک یه بوسه ریز زد
کوک : یا من بیشتر میخواستم *🤡*
یونگی : جلو من داری خواهرمو تموم میکنی
دینداران دیرام
۲.۷k
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.