فیک ازدواج یهویی
فیک ازدواج یهویی
part²
(گایز من یه اشتباه کردم اون مارک نیست
سیول هست)
ویو کانیا *
با سیول رفتیم نشستیم تو بار حالم خیلی بد بود و یه حس بدی داشتم
سیول : هی دختر خودتو اذیت نکن هیچی نمیشه
کانیا : خیلی حس بدی دارم
ویو کوک و ته *
ته : دونسونگ اون دخترا رو دیدی ؟
کوک : اوناهایی که الان رفتن نشستن ؟
ته : آره
کوک : بیا حسابشونو برسیم
ته : ولی گناه دارن
کوک : دخترا همشون مثل همن ، خودشونو میمالند بهت و هرزگی میکنن
ته : نمیدونم ، هرچی تو میگی تو بیشتر تو کثافت کارهای دخترا واردی
کوک : ببین کدومو میخوای ؟
ته : خب من . .
ته : اون مو طلاییه مال من (سیولو میگه)
کوک : پس اون یکی دیگه هم مال من
ته : چجوری بریم جاشون ؟
ته : نه . . .
ته : این درست نیست اگه دخترای نجیبی باشن ، اشراف زاده ای چیزی باشن چی ؟
کوک : قانون اول دست نوشته های مافیا رو یادت رفته ؟ دختر نجیب هیچوقت به بار نمیره
ته : ما هم آدمای نجیبی هستیم ولی به خاطر کارمون اینجاییم ، شاید برای کاری اینجان
کوک : هیونگ میای یا نه ؟ از پس دوتاییشون برمیام ولی یکی یکی بهتره
ته : خیلی خب میام
کوک : خب ببین ...
نقشه رو ریختن*
کوک : فهمیدی؟
ته : آره
خب بریم
رفتن جاشون
ته : ببخشید خانما میشه بهمون کمک کنید ؟ برادرم مست بودن و الان بی هوش شدن
سیول : اممم بله فقط ما الان وسایل نداریم
ته : وسایل چی ؟
سیول : وسایل پزشکی
سیول : منو دوستم به تازگی داخل دانشکده پزشکی شروع به درس خوندن کردیم و خیلی اطلاعاتی نداریم
کانیا : ولی تا جایی که بتونیم کمک میکنیم
ته : پس خانم کانیا اگه امکانش هست من بزارمش رو تخت تا شما معاینش کنید
کانیا : بله لطفا
ته : ممنونم
ته : خانم سیول میشه یه لحظه همراه من بیاید ؟
سیول : بله
______________________________
³⁰
برای پارت بعد
لایک : ۸
کامنت : ۸
ببخشید اگه بد بود یا کم بود چون من بار اولمه فیک مینویسم
#فیک_ازدواج_یهویی
#فیک
#جونگکوک
#تهیونگ
#تهکوک
part²
(گایز من یه اشتباه کردم اون مارک نیست
سیول هست)
ویو کانیا *
با سیول رفتیم نشستیم تو بار حالم خیلی بد بود و یه حس بدی داشتم
سیول : هی دختر خودتو اذیت نکن هیچی نمیشه
کانیا : خیلی حس بدی دارم
ویو کوک و ته *
ته : دونسونگ اون دخترا رو دیدی ؟
کوک : اوناهایی که الان رفتن نشستن ؟
ته : آره
کوک : بیا حسابشونو برسیم
ته : ولی گناه دارن
کوک : دخترا همشون مثل همن ، خودشونو میمالند بهت و هرزگی میکنن
ته : نمیدونم ، هرچی تو میگی تو بیشتر تو کثافت کارهای دخترا واردی
کوک : ببین کدومو میخوای ؟
ته : خب من . .
ته : اون مو طلاییه مال من (سیولو میگه)
کوک : پس اون یکی دیگه هم مال من
ته : چجوری بریم جاشون ؟
ته : نه . . .
ته : این درست نیست اگه دخترای نجیبی باشن ، اشراف زاده ای چیزی باشن چی ؟
کوک : قانون اول دست نوشته های مافیا رو یادت رفته ؟ دختر نجیب هیچوقت به بار نمیره
ته : ما هم آدمای نجیبی هستیم ولی به خاطر کارمون اینجاییم ، شاید برای کاری اینجان
کوک : هیونگ میای یا نه ؟ از پس دوتاییشون برمیام ولی یکی یکی بهتره
ته : خیلی خب میام
کوک : خب ببین ...
نقشه رو ریختن*
کوک : فهمیدی؟
ته : آره
خب بریم
رفتن جاشون
ته : ببخشید خانما میشه بهمون کمک کنید ؟ برادرم مست بودن و الان بی هوش شدن
سیول : اممم بله فقط ما الان وسایل نداریم
ته : وسایل چی ؟
سیول : وسایل پزشکی
سیول : منو دوستم به تازگی داخل دانشکده پزشکی شروع به درس خوندن کردیم و خیلی اطلاعاتی نداریم
کانیا : ولی تا جایی که بتونیم کمک میکنیم
ته : پس خانم کانیا اگه امکانش هست من بزارمش رو تخت تا شما معاینش کنید
کانیا : بله لطفا
ته : ممنونم
ته : خانم سیول میشه یه لحظه همراه من بیاید ؟
سیول : بله
______________________________
³⁰
برای پارت بعد
لایک : ۸
کامنت : ۸
ببخشید اگه بد بود یا کم بود چون من بار اولمه فیک مینویسم
#فیک_ازدواج_یهویی
#فیک
#جونگکوک
#تهیونگ
#تهکوک
۷.۰k
۱۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.