بیمار من:)«پارت ده)
-خیلی خوب حالا برو کنار اقای پارک (خند)
+چشم خانوم پارک (خند)
-چیه پارک !؟
+اره تو دیگه مال منی پس باید فامیلی من هم رو تو باش
«ا/ت با خند سرش به نشونه تایید تکونه داد و رفت سمت آشپز خونه »
-گشنت نیست مستر پارک (خند)
«جیمین اومد تو آشپز خونه ا/ت از پس بغل کرد گردنش بوسید »
+گشنم (کیوت و مظلوم )
-خیلی خوب الان برات یع چیزی درست میکنم (خند)
«ا/ت همین که میخواست کارش شروع کن گوشیش زنگ خورد رفت سمت پذیرایی و گوشیش رو از روی عسلی برداشت شماره ناشناس بود جواب داد با شنید صدا جا خورد اون جی هون بود »
*ا/ت عشقم کجایی چند روز دنبالت میگردم من از امریکا برگشتم اما تو نه خونه بودی و مطب
-جی هون تو..تو کیه برگشتی !؟
«جیمین با شنیدن صدا پسر گوش هاش تیز شد رفت سمت ا/ت یکم اخم کرد بود با صورت به ا/ت فهموند کیه اما ا/ت جوابی بهش نداد»
*دو سه روز برگشتم !اینو ول کن کجایی بیام پیشت !؟
-نه!نه لازم نیست بیای جی هون ..من..من بخاطر یه کاری اومدم خارج شهر به زودی خودم برمیگردم !
*اگه آینطور باش عزیزم !مراقب خودت باش !دلم برات تنگ شد !
-اوکی خداحافظ (گوشی قط میکن )
«جیمین با همون اخم که حال پر رنگ تر بود بخاطر این که میشنید که اون مرد از پشت تلفن بهش میگه عشقم و عزیزم »
+این مرتیک کیه بود ا/ت(جدی)
-چیز مهمی نیست (لبخند فیک)
+ا/ت منو عصبی نکن بگو کیه !
-خوب دوست پسرم بود !
+چیههه!؟ا/ت داری چرت و پرت میگی من دوست پسران یادت رفت ؟؟
-نه خوب ببین من قبل این که بیام اینجا با یکی تو رابط بودم اونم روانشناس اون بخاطر یکی از بیمارش مجبور شد بر امریکا برای چند ماه و الان برگشت ما هم مه رابطمون تموم نکرد بودیم
+پس همین الان بهش زنگ بزن ازش جدا شو !تو دیگه مال منی هیچ خری به جز من حق ندار بگه عشقم و عزیزم فهمیدی !
-جیمین چرت و پرت نگو اخه من چطوری آنقدر یهوی باش بهم بزنم باید برم حضوری ببینمش و بعد باهاش حرف بزنم !فردا میرم میبینمش بهش میگم !
+پس منم باهات میام !
-جیمین حالت خوب!؟تو بیای که دعوا بشه !؟
+مهم نیست منم میام !
-هوففف باش حالا صحبت میکنیم راجبش !
(چند ساعت بعد ..)
«ا/ت رفت اتاقش تا بخواب کارش انجام رفت بخواب که جیمین در باز کرد اومد تو اتاقش »
-جیمین چیزی شد !؟تو اینجا چیکار میکنی!؟
+اومدم پیش بیبیم بخوابم دیگه (لبخند)
-باورم نمیشه تو همون جیمین که به نظرم خیلی ترسناک بود هستی (خند)
+به نظرت من ترسناک بودم !؟
-اره خوب !
«جیمین یه نیشخند زد اومد سمت ا/ت دستش رو میز دو طرف ا/ت تکیه داد سرش برد سمت گوشش
با صدای بمش گفت »
+میدونی میتونم همینطور که کیوت و ترسناکم هات هام باشم و یه کاری کنم نتونی خودت کنترل کنی بدجوری داغ کنی نه !؟(نیشخند)
«ا/ت بدجوری خجالت کشید جیمین هل داد رفت رو تخت خوابید »
-مگه نمیخواستی بخوابی بیا دیگه فکر کنم خیلی خسته ای(خند مسخره )
«جیمین نیشخندش پر رنگ تر شد رفت سمت تخت »
+نه برای تو خسته نیستم (نیشخند)
ادامه دارد…
+چشم خانوم پارک (خند)
-چیه پارک !؟
+اره تو دیگه مال منی پس باید فامیلی من هم رو تو باش
«ا/ت با خند سرش به نشونه تایید تکونه داد و رفت سمت آشپز خونه »
-گشنت نیست مستر پارک (خند)
«جیمین اومد تو آشپز خونه ا/ت از پس بغل کرد گردنش بوسید »
+گشنم (کیوت و مظلوم )
-خیلی خوب الان برات یع چیزی درست میکنم (خند)
«ا/ت همین که میخواست کارش شروع کن گوشیش زنگ خورد رفت سمت پذیرایی و گوشیش رو از روی عسلی برداشت شماره ناشناس بود جواب داد با شنید صدا جا خورد اون جی هون بود »
*ا/ت عشقم کجایی چند روز دنبالت میگردم من از امریکا برگشتم اما تو نه خونه بودی و مطب
-جی هون تو..تو کیه برگشتی !؟
«جیمین با شنیدن صدا پسر گوش هاش تیز شد رفت سمت ا/ت یکم اخم کرد بود با صورت به ا/ت فهموند کیه اما ا/ت جوابی بهش نداد»
*دو سه روز برگشتم !اینو ول کن کجایی بیام پیشت !؟
-نه!نه لازم نیست بیای جی هون ..من..من بخاطر یه کاری اومدم خارج شهر به زودی خودم برمیگردم !
*اگه آینطور باش عزیزم !مراقب خودت باش !دلم برات تنگ شد !
-اوکی خداحافظ (گوشی قط میکن )
«جیمین با همون اخم که حال پر رنگ تر بود بخاطر این که میشنید که اون مرد از پشت تلفن بهش میگه عشقم و عزیزم »
+این مرتیک کیه بود ا/ت(جدی)
-چیز مهمی نیست (لبخند فیک)
+ا/ت منو عصبی نکن بگو کیه !
-خوب دوست پسرم بود !
+چیههه!؟ا/ت داری چرت و پرت میگی من دوست پسران یادت رفت ؟؟
-نه خوب ببین من قبل این که بیام اینجا با یکی تو رابط بودم اونم روانشناس اون بخاطر یکی از بیمارش مجبور شد بر امریکا برای چند ماه و الان برگشت ما هم مه رابطمون تموم نکرد بودیم
+پس همین الان بهش زنگ بزن ازش جدا شو !تو دیگه مال منی هیچ خری به جز من حق ندار بگه عشقم و عزیزم فهمیدی !
-جیمین چرت و پرت نگو اخه من چطوری آنقدر یهوی باش بهم بزنم باید برم حضوری ببینمش و بعد باهاش حرف بزنم !فردا میرم میبینمش بهش میگم !
+پس منم باهات میام !
-جیمین حالت خوب!؟تو بیای که دعوا بشه !؟
+مهم نیست منم میام !
-هوففف باش حالا صحبت میکنیم راجبش !
(چند ساعت بعد ..)
«ا/ت رفت اتاقش تا بخواب کارش انجام رفت بخواب که جیمین در باز کرد اومد تو اتاقش »
-جیمین چیزی شد !؟تو اینجا چیکار میکنی!؟
+اومدم پیش بیبیم بخوابم دیگه (لبخند)
-باورم نمیشه تو همون جیمین که به نظرم خیلی ترسناک بود هستی (خند)
+به نظرت من ترسناک بودم !؟
-اره خوب !
«جیمین یه نیشخند زد اومد سمت ا/ت دستش رو میز دو طرف ا/ت تکیه داد سرش برد سمت گوشش
با صدای بمش گفت »
+میدونی میتونم همینطور که کیوت و ترسناکم هات هام باشم و یه کاری کنم نتونی خودت کنترل کنی بدجوری داغ کنی نه !؟(نیشخند)
«ا/ت بدجوری خجالت کشید جیمین هل داد رفت رو تخت خوابید »
-مگه نمیخواستی بخوابی بیا دیگه فکر کنم خیلی خسته ای(خند مسخره )
«جیمین نیشخندش پر رنگ تر شد رفت سمت تخت »
+نه برای تو خسته نیستم (نیشخند)
ادامه دارد…
۱۱.۱k
۰۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.