تکپارتی
تکپارتی
وقتی میکاپ ارتیستش بودی....
ات
به سختی روی مبل نشستم،پاهام داشت فلج میشد از صبح سرپا بودمو داشتم جیمینو میکاپ میکردم اونم که اصلا براش مهم نبود فقط از من ایراد میگرفت
اینقد گشنم بود که میتونستم یه کوه غذا رو بخورم،رفتم سمت مینی یخچال توی اتاق،فقط یه آبمیوه توش بود
آبمیوه رو خوردم اما بازم گشنم بود،تو فکر بودم که یهو در اتاق باز شد
از ترس دو متر رفتم تو هوا
جیمین.اع ببخشید ترسوندمت؟
ات.نه اشکالی نداره
جیمین.فیلمبردار ماشینش خراب شده اجرا میوفته برا فردا
ات.اها
جیمین رفت لباسشو عوض کرد منم که کاری تو کمپانی نداشتم خواستم برم خونه که جیمین صدام زد
جیمین.ات صبر کن کجا میری؟
ات.ب بله؟داشتم میرفتم خونم
جیمین.منم دارم میرم،بیا برسونمت
ات.خیلی ممنون مزاحم شما نمیشم تازه شاید یکی مارو ببینه برای شما بد میشه
جیمین.اولن کسی قرار نیست منو تو رو ببینه ثانیا این موقع شب کی اون بیرون هست؟ منم ماسک میزنم
ات.اخ..
جیمین.اخه نداریم مگه چیه سر راهم تو رو هم میرسونم
ات.مرسی
سوار ماشین جیمین شدم حرکت کردیم هنوز وارد خیابون اصلی نشده بودیم که صدای قاروقور شکمم در اومد
جیمین بلند خندید
جیمین.گشنته؟
سرمو انداختم پایین
ات.اره
جیمین.بهت حق میدم از صبح سرپا بودی نزدیک کمپانی یه رستوران هست زیاد بزرگ نیست اما منو اعضا همیشه میریم اونجا،الانم فک کنم باز باشه باهم بریم؟
ات.خیلی ممنون اما..
جیمین.پس بریم
ات
واا چرا نمیزاره من حرفامو کامل بزنم؟
شامو خورده بودیم داشتیم توی پارک قدم میزدیم،انگار جیمین نمیخاست منو برسونه خونه چون همش یه بهونه میوورد
آروم کنار جیمین قدم میزدم،جیمین ماسکشو کند
جیمین.اخیشش بلاخره یه نفس راحت کشیدم..ات؟
ات.بله؟
جیمین.تو از من خجالت میکشی؟
ات.خبب..شما یه ایدل معروفینو منم یه دختر ساده.. طبیعیه ازتون خجالت بکشم
جیمین.اما دوست ندارم ازم خجالت بکشی..ات من یه حسایی بهت دارم
ات
با تعجب به چشمای جیمین زل زدم،اون داشت چی میگفت
ات.اما این درست نیست،منو شما نمیتونیم باهم باشیم چون هیچ وجه مشترکی نداریم،خیلی با هم تفاوت داریم
جیمین.مگه چیه؟مهم دل ادمه،حالا چون من یه ایدل معروفم حق عاشق شدم ندارم؟ات خواهش میکنم بگو،بگو که تو هم دوسم داری
ات
سرمو انداختم پایین....اره دوست دارم،اما لطفاً..
تا اومدم حرف بزنم جیمین لباشو گذاشت رو لبام بعد از چند مین ازم جدا شد،تو چشمام زل زد
جیمین.دوست دارم
منم زیاد بدم نیومد،جیمینو دوست داشتم
ات.منم همینطور
شاید این شروع یه عشق بی پایان باشه،مگه نه؟
پایان
امیدوارم بازم مثل قبل حمایت کنین💚
وقتی میکاپ ارتیستش بودی....
ات
به سختی روی مبل نشستم،پاهام داشت فلج میشد از صبح سرپا بودمو داشتم جیمینو میکاپ میکردم اونم که اصلا براش مهم نبود فقط از من ایراد میگرفت
اینقد گشنم بود که میتونستم یه کوه غذا رو بخورم،رفتم سمت مینی یخچال توی اتاق،فقط یه آبمیوه توش بود
آبمیوه رو خوردم اما بازم گشنم بود،تو فکر بودم که یهو در اتاق باز شد
از ترس دو متر رفتم تو هوا
جیمین.اع ببخشید ترسوندمت؟
ات.نه اشکالی نداره
جیمین.فیلمبردار ماشینش خراب شده اجرا میوفته برا فردا
ات.اها
جیمین رفت لباسشو عوض کرد منم که کاری تو کمپانی نداشتم خواستم برم خونه که جیمین صدام زد
جیمین.ات صبر کن کجا میری؟
ات.ب بله؟داشتم میرفتم خونم
جیمین.منم دارم میرم،بیا برسونمت
ات.خیلی ممنون مزاحم شما نمیشم تازه شاید یکی مارو ببینه برای شما بد میشه
جیمین.اولن کسی قرار نیست منو تو رو ببینه ثانیا این موقع شب کی اون بیرون هست؟ منم ماسک میزنم
ات.اخ..
جیمین.اخه نداریم مگه چیه سر راهم تو رو هم میرسونم
ات.مرسی
سوار ماشین جیمین شدم حرکت کردیم هنوز وارد خیابون اصلی نشده بودیم که صدای قاروقور شکمم در اومد
جیمین بلند خندید
جیمین.گشنته؟
سرمو انداختم پایین
ات.اره
جیمین.بهت حق میدم از صبح سرپا بودی نزدیک کمپانی یه رستوران هست زیاد بزرگ نیست اما منو اعضا همیشه میریم اونجا،الانم فک کنم باز باشه باهم بریم؟
ات.خیلی ممنون اما..
جیمین.پس بریم
ات
واا چرا نمیزاره من حرفامو کامل بزنم؟
شامو خورده بودیم داشتیم توی پارک قدم میزدیم،انگار جیمین نمیخاست منو برسونه خونه چون همش یه بهونه میوورد
آروم کنار جیمین قدم میزدم،جیمین ماسکشو کند
جیمین.اخیشش بلاخره یه نفس راحت کشیدم..ات؟
ات.بله؟
جیمین.تو از من خجالت میکشی؟
ات.خبب..شما یه ایدل معروفینو منم یه دختر ساده.. طبیعیه ازتون خجالت بکشم
جیمین.اما دوست ندارم ازم خجالت بکشی..ات من یه حسایی بهت دارم
ات
با تعجب به چشمای جیمین زل زدم،اون داشت چی میگفت
ات.اما این درست نیست،منو شما نمیتونیم باهم باشیم چون هیچ وجه مشترکی نداریم،خیلی با هم تفاوت داریم
جیمین.مگه چیه؟مهم دل ادمه،حالا چون من یه ایدل معروفم حق عاشق شدم ندارم؟ات خواهش میکنم بگو،بگو که تو هم دوسم داری
ات
سرمو انداختم پایین....اره دوست دارم،اما لطفاً..
تا اومدم حرف بزنم جیمین لباشو گذاشت رو لبام بعد از چند مین ازم جدا شد،تو چشمام زل زد
جیمین.دوست دارم
منم زیاد بدم نیومد،جیمینو دوست داشتم
ات.منم همینطور
شاید این شروع یه عشق بی پایان باشه،مگه نه؟
پایان
امیدوارم بازم مثل قبل حمایت کنین💚
۱۴.۱k
۱۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.