پارت سیزده
پارت سیزده
رقابت عشق
انور : خب فیلمنامه خوندیم
لیزگه : اره
انور : پس تو این سکانس باید همو ببوسیم
ییعیت : من این سکانس خوشم نیومد
یازگی : منم همینطور
ییعیت : لیزگه
لیزگه : بله
ییعیت : از وقتی اومدی رنگت یه جوریه
لیزگه : نمیدونم بزار برم یه اب بزنمبه صورتم
انور : منم میرم کار دارم
انورمیره دنبال لیزگه
لیزگه انور تو اینه دستشویی دید
لیزگه : تو اینجا چی میخوای
انور : ییعیت جونت نمیدونه دیشب کجا بودی به علت چی رنگت پریده
لیزگه : منظورت چیه
انور : نمیدونه دیشب با من بودی
لیزگه : ببین یه اتفاق بود تموم شد رفت
انور : یه اتفاق ساده نبود
لیزگه : خب که چی
انور : هیچی فقط بپا باز همونطور سر هردمون نیاد
ولیزگه ول میکنه میره
لیزگه اب میزنه به صورتش میره بیرون
اینماز پارت سیزده
رقابت عشق
انور : خب فیلمنامه خوندیم
لیزگه : اره
انور : پس تو این سکانس باید همو ببوسیم
ییعیت : من این سکانس خوشم نیومد
یازگی : منم همینطور
ییعیت : لیزگه
لیزگه : بله
ییعیت : از وقتی اومدی رنگت یه جوریه
لیزگه : نمیدونم بزار برم یه اب بزنمبه صورتم
انور : منم میرم کار دارم
انورمیره دنبال لیزگه
لیزگه انور تو اینه دستشویی دید
لیزگه : تو اینجا چی میخوای
انور : ییعیت جونت نمیدونه دیشب کجا بودی به علت چی رنگت پریده
لیزگه : منظورت چیه
انور : نمیدونه دیشب با من بودی
لیزگه : ببین یه اتفاق بود تموم شد رفت
انور : یه اتفاق ساده نبود
لیزگه : خب که چی
انور : هیچی فقط بپا باز همونطور سر هردمون نیاد
ولیزگه ول میکنه میره
لیزگه اب میزنه به صورتش میره بیرون
اینماز پارت سیزده
۴.۶k
۲۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.