★چند پارتی★
★چند پارتی★
#تابع_قوانین_جمهوری_اسلامی
pirt: 4
جونگکوک:(گریه)
تهیونگ: داداش اروم باش
جونگکوک: من برم پیشه هآنول
تهیونگ: باشه برو
جونگکوک از پرستار خواست بره تو اتاق پیشه هآنول و پرستار اجازه داد من بیدار بودم جونگکوک با گریه اومد پیشم و بهم گفت 👇🏻
جونگکوک: هآنول عشقم تو خوبی؟
هآنول: من خوبم گریه نکن
جونگکوک: باشه من برم به دکتر بگم کی مرخص میشی
هآنول: اوکی
جونگکوک رفت به دکتر گفت👇🏻
جونگکوک: اقای دکتر
دکتر: بله
جونگکوک: دوست دخترم کی مرخص میشه
دکتر: یک هفته باید استراحت کنه بعد مرخص میشه
جونگکوک: خیلی ممنون اقای دکتر
دکتر: خواهش میکنم
یک هفته بعد
چند هفته گذشت و من رسیدم خونه فقط خونه رو تمیز کردم که جونگکوک گفت 👇🏻
جونگکوک: هآنول داری چکار میکنی
هآنول: مگه نمیبینی دارم خونه روز تمیز میکنم
جونگکوک: ول کن برو بخواب استراحت کن
هآنول: نمیخواد من حالم خوبه (میخواستم کار کنم که جونگکوک منو کشوند سمته خودش)
جونگکوک: مگه نگفتم برو بخواب (بهم نگاه کرد)
هآنول: چیکار میکنی یهو یکی مارو میبینه
جونگکوک: کسی مارو نمیبینه جوجو (صورتشو نزدیک کرد)
هآنول: الان وقتش نیست!!!
جونگکوک: فقط یه ماچ کوچولو
هآنول: گفتم که الان وق.....(میخواستم بگم اما بورآ صدام کرد)
جونگکوک: هو کجا کجا
هآنول: باید برم پیشه خواهرم
جونگکوک: بعدا میبینمت جوجو
هآنول:(سریع رفتم پیشه بورآ)
بورآ: هآنول (داد)
هآنول: هااااااااااااااااااا چته
بورآ: بیا ببین پسره چقدر هاتهههههههههه
هآنول: کو ببینم
بورآ: ببین
هآنول: وای چقدر جذابههههههههه
بورآ: لیلیلیلیلیلیلیلیلیلی
هآنول: مرض
بورآ: گوه خوردم (خنده)
هآنول: درد رو اب بخند
بورآ: چشم (خنده)
هآنول: بسه دیگه من برم حمام
بورآ: باشه (خنده)
هآنول: خدا شفات بده (خنده)
میخواستم برم حمام که جونگکوک منو محکم بغل کرد بهش گفتم👇🏻
هآنول: ولم کن میخوام برم حموم
جونگکوک: منم میام
هآنول: چی؟
جونگکوک: از تکرار کردن حرفات بدم میاد بیبی
هآنول: ولی من...
جونگکوک: دلیل خجالتیتت رو نمیفهمم وقتی الان حوله گذاشتی روی خودت
هآنول:(دهنشو بست)
من به طرف حموم رفتم و جونگکوک هم پشت سرم اومد
وارد حموم شدم میخواستم درو ببندم که جونگکوک اومد داخل و در رو بست و قفل کرد
★بچها من برم کار دارم اگر میخوایید پارت بعدی رو بزارم شرط ۱٠ لایک ★
#جونگکوک #فیک_از_جونگکوک #فیک #داستان #بی_تی_اس
#تابع_قوانین_جمهوری_اسلامی
pirt: 4
جونگکوک:(گریه)
تهیونگ: داداش اروم باش
جونگکوک: من برم پیشه هآنول
تهیونگ: باشه برو
جونگکوک از پرستار خواست بره تو اتاق پیشه هآنول و پرستار اجازه داد من بیدار بودم جونگکوک با گریه اومد پیشم و بهم گفت 👇🏻
جونگکوک: هآنول عشقم تو خوبی؟
هآنول: من خوبم گریه نکن
جونگکوک: باشه من برم به دکتر بگم کی مرخص میشی
هآنول: اوکی
جونگکوک رفت به دکتر گفت👇🏻
جونگکوک: اقای دکتر
دکتر: بله
جونگکوک: دوست دخترم کی مرخص میشه
دکتر: یک هفته باید استراحت کنه بعد مرخص میشه
جونگکوک: خیلی ممنون اقای دکتر
دکتر: خواهش میکنم
یک هفته بعد
چند هفته گذشت و من رسیدم خونه فقط خونه رو تمیز کردم که جونگکوک گفت 👇🏻
جونگکوک: هآنول داری چکار میکنی
هآنول: مگه نمیبینی دارم خونه روز تمیز میکنم
جونگکوک: ول کن برو بخواب استراحت کن
هآنول: نمیخواد من حالم خوبه (میخواستم کار کنم که جونگکوک منو کشوند سمته خودش)
جونگکوک: مگه نگفتم برو بخواب (بهم نگاه کرد)
هآنول: چیکار میکنی یهو یکی مارو میبینه
جونگکوک: کسی مارو نمیبینه جوجو (صورتشو نزدیک کرد)
هآنول: الان وقتش نیست!!!
جونگکوک: فقط یه ماچ کوچولو
هآنول: گفتم که الان وق.....(میخواستم بگم اما بورآ صدام کرد)
جونگکوک: هو کجا کجا
هآنول: باید برم پیشه خواهرم
جونگکوک: بعدا میبینمت جوجو
هآنول:(سریع رفتم پیشه بورآ)
بورآ: هآنول (داد)
هآنول: هااااااااااااااااااا چته
بورآ: بیا ببین پسره چقدر هاتهههههههههه
هآنول: کو ببینم
بورآ: ببین
هآنول: وای چقدر جذابههههههههه
بورآ: لیلیلیلیلیلیلیلیلیلی
هآنول: مرض
بورآ: گوه خوردم (خنده)
هآنول: درد رو اب بخند
بورآ: چشم (خنده)
هآنول: بسه دیگه من برم حمام
بورآ: باشه (خنده)
هآنول: خدا شفات بده (خنده)
میخواستم برم حمام که جونگکوک منو محکم بغل کرد بهش گفتم👇🏻
هآنول: ولم کن میخوام برم حموم
جونگکوک: منم میام
هآنول: چی؟
جونگکوک: از تکرار کردن حرفات بدم میاد بیبی
هآنول: ولی من...
جونگکوک: دلیل خجالتیتت رو نمیفهمم وقتی الان حوله گذاشتی روی خودت
هآنول:(دهنشو بست)
من به طرف حموم رفتم و جونگکوک هم پشت سرم اومد
وارد حموم شدم میخواستم درو ببندم که جونگکوک اومد داخل و در رو بست و قفل کرد
★بچها من برم کار دارم اگر میخوایید پارت بعدی رو بزارم شرط ۱٠ لایک ★
#جونگکوک #فیک_از_جونگکوک #فیک #داستان #بی_تی_اس
۱۰.۱k
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.