رویای من پارت 32
بعد از چند مین رسیدیم
تخت رو اوردن بیرون و یکی از پرستار ها رفت تو بیمارستان
پرستار: دکتر خبر کنیید مورد اورژانسیی داریمم سریعع
دکتر اومد و حینی که داشتن این سوک رو به اتاق می بردند وضعیتش رو پرسید
دکتر: وضعیتش چطوره ؟
پرستار: علائم حیاتی نداره ... نبضش هم نمیزنه . ما توی راه تنها کاری که از دستمون بر میومد این بود که بهش سرم وصل کنیم
دکتر : خیلی بده ... سریع ببریدش توی اتاق و دستگاه شک رو اماده کنید ... سرییع
بردنش توی اتاق
کوک: این سوک تو میتونیی دوون میارییی تو قوی عی تحمللل کننن ... یزررهههه تحمل کنننن .
میخواستم برم تو اتاق که پرستار اومد و جلوم رو گرفت
پرستار : اقا شما باید همینجا بمونید . اجازه ندارید برید تو
کوک: من میخواامم برممم باید پیشش باااششممممم ( گریه )
پرستار : نمیشهه ... نمیتونید
کوک: لطفاا ... لطفا اجازهه بدیید . میخوام بررمم تو
دکتر اومد
دکتر : اقا شما باید اینجا باشید ما هرکاری از دستمون بر میاد انجام میدیم
کوک: لططفاا لطفااا تمامم تلاشتوون رو کنیددد
دکتر : چشم حتما
رفت تو
دکتر : دستگاه رو اماده کردید؟
پرستار : بله دکتر اماده ست
دکتر : روشنش کنید
دکتر : سه ، دو ، یک ... بزنیید . دوباره سه ، دو ، یک ... بزنید . دوباره ... شکش رو ببر بالا ... سه ، دو ، یک . بزنییید . دوباره سعی کنید کنید . دوبارهه ... سه ، دو ، یک ... بزنید
کوک : چرا دست کشیدید؟؟ چرا نمیزنیددد دوباره امتحااان کنیدددد
که دیدم دکتر اومد بیرون
کوک: دکتررر چی شدد چرا نمی زنییید؟
دکتر : ...
کپی ممنوع ❌
تخت رو اوردن بیرون و یکی از پرستار ها رفت تو بیمارستان
پرستار: دکتر خبر کنیید مورد اورژانسیی داریمم سریعع
دکتر اومد و حینی که داشتن این سوک رو به اتاق می بردند وضعیتش رو پرسید
دکتر: وضعیتش چطوره ؟
پرستار: علائم حیاتی نداره ... نبضش هم نمیزنه . ما توی راه تنها کاری که از دستمون بر میومد این بود که بهش سرم وصل کنیم
دکتر : خیلی بده ... سریع ببریدش توی اتاق و دستگاه شک رو اماده کنید ... سرییع
بردنش توی اتاق
کوک: این سوک تو میتونیی دوون میارییی تو قوی عی تحمللل کننن ... یزررهههه تحمل کنننن .
میخواستم برم تو اتاق که پرستار اومد و جلوم رو گرفت
پرستار : اقا شما باید همینجا بمونید . اجازه ندارید برید تو
کوک: من میخواامم برممم باید پیشش باااششممممم ( گریه )
پرستار : نمیشهه ... نمیتونید
کوک: لطفاا ... لطفا اجازهه بدیید . میخوام بررمم تو
دکتر اومد
دکتر : اقا شما باید اینجا باشید ما هرکاری از دستمون بر میاد انجام میدیم
کوک: لططفاا لطفااا تمامم تلاشتوون رو کنیددد
دکتر : چشم حتما
رفت تو
دکتر : دستگاه رو اماده کردید؟
پرستار : بله دکتر اماده ست
دکتر : روشنش کنید
دکتر : سه ، دو ، یک ... بزنیید . دوباره سه ، دو ، یک ... بزنید . دوباره ... شکش رو ببر بالا ... سه ، دو ، یک . بزنییید . دوباره سعی کنید کنید . دوبارهه ... سه ، دو ، یک ... بزنید
کوک : چرا دست کشیدید؟؟ چرا نمیزنیددد دوباره امتحااان کنیدددد
که دیدم دکتر اومد بیرون
کوک: دکتررر چی شدد چرا نمی زنییید؟
دکتر : ...
کپی ممنوع ❌
۶.۴k
۰۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.