عشق ابدی پارت ۷۰
عشق ابدی پارت ۷۰
ویو نویسنده
فردا صبح همه پایین بودن به جز تهیونگ و جیمین
+آیشششش اینا کجا موندن؟
جین : دو دقیقه زبون به دهن بگیر . میان دیگه
+خب گشنمه
نامجون : تهیونگ و جیمین . میاید یا بیام به زور بیارمتون ؟(داد)
ته : آخ...آییییی...بسه دیگه بیا پایین
-بیشعور میگم نمیتونم راه برم ، یکم ببر جلوتر
ته : آخخخخ روانیم کردی . بیستا پله رو آوردمت
- دو وجب جلوترم ببری چیزیت نمیشه :/
جیهوپ : چیشده؟؟ اینجا چه خبره؟(تعجب)
ته : هیچی آقا مجنون شدن .
یانگ : یعنی چی!!؟
- دو دقیقه حرف نزنی نمیگن لال تشیف داری |=(زد تو سر ته)
ته : آی...اصن تقصیر منه آوردمت . /:
+یکی توضیح میده چرا جیمین رو کول تهیونگه؟(عصبی)
تهیونگ : آقا صدای جنابعالی رو که شنید اومد بیاد پایین که این پاش به اون پاش گفت گو نخور و ضربه شَتمی شد ، خلاصه که نمیتونه راه بره ؛ من بدبختم قربانی شدم که اینو بیارم
-بیشعور نفهم . چی داری میگی!؟
ته : حالا انقدر پس گردنی نصار نکن .(جیمینو گذاشت پایین)
-آی توله آروم بزار پایین ، خوبه میگم نمیتونم راه برم
ته : گگگگ
جین : بسه دیگه (داد)
ته و جیمین : ...
جین : بشینید صبحانه اتون رو بخورید .
*بعد صبحانه*
ته : دستت درد نکنه هیونگ . واقعا یه خونه زندگی رو خیلی خوب میتونی مدیریت کنی(چشمک به جین)
جین : یاااا دوباره در مورد اون موضوع حرف بزنی میزنم تو دهنت (رپ معروفش :/)
تهیونگ : خیله خب بابا (خنده)
-چی؟ چی ؟ چی ؟ قضیه چیه؟ چشمک میزنیو!!
ته : راستش هیون...اوففففف
جین : راستش هیچی نشده . فقط ایشون نمک زیادی میریزن (زد تو پهلو ته)
ته : لعنت بهت!!(آروم)
نامجون : در هر صورت که دستت درد نکنه!(لبخند)
جین : خ...خواهش میکنم :)
ته : اوقققق /:(آروم)
جین : درد . (چشم غره)
ویو یونگی
....
ویو نویسنده
فردا صبح همه پایین بودن به جز تهیونگ و جیمین
+آیشششش اینا کجا موندن؟
جین : دو دقیقه زبون به دهن بگیر . میان دیگه
+خب گشنمه
نامجون : تهیونگ و جیمین . میاید یا بیام به زور بیارمتون ؟(داد)
ته : آخ...آییییی...بسه دیگه بیا پایین
-بیشعور میگم نمیتونم راه برم ، یکم ببر جلوتر
ته : آخخخخ روانیم کردی . بیستا پله رو آوردمت
- دو وجب جلوترم ببری چیزیت نمیشه :/
جیهوپ : چیشده؟؟ اینجا چه خبره؟(تعجب)
ته : هیچی آقا مجنون شدن .
یانگ : یعنی چی!!؟
- دو دقیقه حرف نزنی نمیگن لال تشیف داری |=(زد تو سر ته)
ته : آی...اصن تقصیر منه آوردمت . /:
+یکی توضیح میده چرا جیمین رو کول تهیونگه؟(عصبی)
تهیونگ : آقا صدای جنابعالی رو که شنید اومد بیاد پایین که این پاش به اون پاش گفت گو نخور و ضربه شَتمی شد ، خلاصه که نمیتونه راه بره ؛ من بدبختم قربانی شدم که اینو بیارم
-بیشعور نفهم . چی داری میگی!؟
ته : حالا انقدر پس گردنی نصار نکن .(جیمینو گذاشت پایین)
-آی توله آروم بزار پایین ، خوبه میگم نمیتونم راه برم
ته : گگگگ
جین : بسه دیگه (داد)
ته و جیمین : ...
جین : بشینید صبحانه اتون رو بخورید .
*بعد صبحانه*
ته : دستت درد نکنه هیونگ . واقعا یه خونه زندگی رو خیلی خوب میتونی مدیریت کنی(چشمک به جین)
جین : یاااا دوباره در مورد اون موضوع حرف بزنی میزنم تو دهنت (رپ معروفش :/)
تهیونگ : خیله خب بابا (خنده)
-چی؟ چی ؟ چی ؟ قضیه چیه؟ چشمک میزنیو!!
ته : راستش هیون...اوففففف
جین : راستش هیچی نشده . فقط ایشون نمک زیادی میریزن (زد تو پهلو ته)
ته : لعنت بهت!!(آروم)
نامجون : در هر صورت که دستت درد نکنه!(لبخند)
جین : خ...خواهش میکنم :)
ته : اوقققق /:(آروم)
جین : درد . (چشم غره)
ویو یونگی
....
۲.۸k
۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.