خوشبخت یوسف به سفر رفته ی من است
خوشبخت یوسف به سفر رفته ی من است
یار سراغ یار دگر رفته ی من است
آینده و گذشته ی محتوم من یکی است
تقدیر خنجز به جگر رفته ی من است
این چشمه ای که بر سر خود می زند مدام
فواره نیست طاقت سر رفته ی من است
مست است و شور بخت که سر می زند به سنگ
دریا، جوانی به هدر رفته ی من است
هر غنچه ای که سر زند از خاک بعد از این
لبخند یوسف به سفر رفته ی من است
یار سراغ یار دگر رفته ی من است
آینده و گذشته ی محتوم من یکی است
تقدیر خنجز به جگر رفته ی من است
این چشمه ای که بر سر خود می زند مدام
فواره نیست طاقت سر رفته ی من است
مست است و شور بخت که سر می زند به سنگ
دریا، جوانی به هدر رفته ی من است
هر غنچه ای که سر زند از خاک بعد از این
لبخند یوسف به سفر رفته ی من است
۳.۶k
۲۸ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.