ا.ت ویو فردا صبح
ا.ت ویو فردا صبح
لباس فرم و پوشیدم و رفتم به دانشگاه
بعد چند دقیقه به دانشگاه رسیدم
رفتم داخل که صدای داد اومد انگار دونفر داشتن باهم دعوا میکردن رفتم ببینم چیشده که یه پسر داشت یدونه دخترو اذیت میکرد
رفتم جلو و پسره رو هول دادم گفتم: تو خجالت نمیکشی داری با یه دختر دعوا میکنی
گفت:به تو چه اصن برو پی کارت
که دوباره خواست دختر رو بزنه ولی دستشو گرفتم
ا.ت: به چه حقی دست روش بلند میکنی هااا
(دست دختر رو گرفتم بردم)
ا.ت:حالت خوبه چیزیت نشد که
دختره:من حالم خوبه ولی تو نباید اون کارو میکردی اون پسر قلدر مدرسه ست
ا.ت: خوب که چی برام اهمیتی نداره هر کی که میخواد باشه در کل نباید دست روی تو بلند میکرد
دختر: مرسی بابت اینکه منو نجات دادی میتونم اسمت و بدونم
ا.ت: من ا.ت هستم جانگ ا.ت و تو
دختر: من سولی هستم
ا.ت: خوشبختم
لباس فرم و پوشیدم و رفتم به دانشگاه
بعد چند دقیقه به دانشگاه رسیدم
رفتم داخل که صدای داد اومد انگار دونفر داشتن باهم دعوا میکردن رفتم ببینم چیشده که یه پسر داشت یدونه دخترو اذیت میکرد
رفتم جلو و پسره رو هول دادم گفتم: تو خجالت نمیکشی داری با یه دختر دعوا میکنی
گفت:به تو چه اصن برو پی کارت
که دوباره خواست دختر رو بزنه ولی دستشو گرفتم
ا.ت: به چه حقی دست روش بلند میکنی هااا
(دست دختر رو گرفتم بردم)
ا.ت:حالت خوبه چیزیت نشد که
دختره:من حالم خوبه ولی تو نباید اون کارو میکردی اون پسر قلدر مدرسه ست
ا.ت: خوب که چی برام اهمیتی نداره هر کی که میخواد باشه در کل نباید دست روی تو بلند میکرد
دختر: مرسی بابت اینکه منو نجات دادی میتونم اسمت و بدونم
ا.ت: من ا.ت هستم جانگ ا.ت و تو
دختر: من سولی هستم
ا.ت: خوشبختم
۴.۳k
۲۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.