پارت=2

پارت=2
همینجوری این دعوا ادامه داشت تا اینکه ا/ت............
گریش گرفت.
+=بسه دیگهههههههه(جیغ)از ۱۲سالگی دارم این وضعیت رو تحمل میکنم(گریه)
پدر=خفه شو برو تو اتاقت.
ا/ت رفت اتاقش ومیخواست خودکشی کنه.زنگ زد به دوستاش تا برای آخرین بار صداشونو بشنوه.
+=سلام یون جی خوبی؟(تظاهر به گریه نکردن)..... یون جی=سلام ا/ت خوبم تو چطوری؟
+=خوبم فقط برای یه مدت طولانی نیستم.
یون جی=ا/ت دست بردارررررر(داد)
+=از ۱۲سالگی دارم تحمل میکنم.هرروزم تکراری شده.همه بهم بی محلی میکنن بسه دیگه.بوق بوق بوق(ا/ت قطع کرد)

+=سلام بورام ....بورام=سلام خوبی؟
+=خوبم فقط برای یه مدت خیلی طولانی نیستم.....بورام=ا/ت این کاراتو بس میکنی یانههههه(عربده)
+=نه بای......ا/ت رفت سمت کشوی میزش و کاترش رو برداشت.
+=بسه دیگه نمیکشم ...دیگه نمیتونم....ورگش رو......خیلی عمیق زد.
+=خدافظ پرنسسای من(بی حال)....و......سیاهی مطلق.
دوستای ا/ت که فهمیدن ا/ت می خواد خودکشی کنهراه افتادن سمت خونه ا/ت
یون جی و بورام همزمان رسیدن دم خونه ا/ت.
بورام=سلام ا/ت به تو هم زنگ زد؟
یون جی=آره.
وارد خونه شدن و رفتن سمت اتاق ا/ت
هر چی در زدن درو باز نکرد و آخر سر درو شکستن و وارد خونه شدن
بدن بی جون دخترک روی زمین افتاده بود و دستش غرق در خون و..............
ادامه دارد.....
میشه لایک کنی؟؟👈👉