مافیای من 💗 پارت اخر
پارت اخر
یهووو نتونست شلیک کنه چون کوک اسلحه رو گرفت
جیمین: کوک
کوک : فکر کردی تنهات میزارم
رفتن از اونجا بیرون داشتن همو میزدن
کای : ارباب لطفا از این طرف خیلی خطرناک ه
جیمین : ات رو ببرین ماشین من حساب چان سو رو میرسم
کای : چشم
ات : جیمین ولشون کن لطفا بیا بریم
کوک : جیمین
جیمین : مگه نشنیدین گفتم ات رو ببرنش ( باداد
ات رو بردن ماشین
ات ویو
تو ماشبن نشسته بودم نگران جیمین بودم یهو شیشه ماشبن شکست
کای : لطفا بشینین اینجاااا
کای رفت
چند نفر امدن نشستن ماشین
ماشین رو روشن کردن راه افتادن
ات : جیمین نمیاد
یکی : گفتن با ماشین دیگه میان
ات : باش
یهو گوشی ات زنگ خرد
یکی : لطفا برندارین اگر برددرین هک می کنن
چند مین بعد
ات : ما کجا میریم این جای عنارت نیس
یکی : گفتن یک جای دیکه بریم
رفتن جلوی ویلا نگه داشتن
ات : پس چرا نمیاننننت
یکی : خفه شین دااا چقدر حرف میزننین
تو همینی موقع جیمین امد
جیمین رفت ات رو بغل کرد
جیمین : خوشگلم حالت خوبه
ات : همم
یهو جیمین وقتی برگشت دید اونا بادیگارداش نیستن
جیمین : شما افراد من نیستین
یکی : درست فهیندی اقای پارک
اسلحه هاشون رو در اوردن
افراد جیمین هم اسلحه روواوردن
داشتن همو میزدن ات و جیمین رفتن داخل ویلا و یکی دنبالشون بو جیمین اسلحه داشت ولی دستش تیر خورده بود
ات : جیمیننن من می ترسم
جیمین : نترس من کنارتم
رفتن پایین تغریبن اونا رو گمش کردن ( پایین استخر بود )
جیمین: ات این اسلحه رووبگیر برو اون پشت
ات : چی من بدون تو جایی نمیرم
جیمین : من حواسش رو پرت می کنم تو از اینجا برو
ات : نه من نمیرم
جیمین : ات تنها راهه یا تو باید زنده باشی یا من
ات : من بدون تو جایی نمیرم
جیمین : ات خواهش می کنم برو من می خوام تو زنده باشی
ات : جیمین من نمیرم من نمی خوام تو بمیری
جیمین : ات تنها فرصته
جیمین : بروووو
ات: نمیرم
جیمین : اخرین چیز هس که می خوام ازت
یهو یک کسی از پله ها امد پایین
ات : من میمیرم
ات خواست تزدیک پله ها بشه جیمین دستش رو گرفت انداخت تو استخر
یکی : به اقای پارک
یکی : چه طور یمی خوای بمیری
جیمین : از کی دستور میگیری
یکی : می خوام زود کارت و تمام کنم نترس درد نداره
یکی ؛ ا زچان سو دستور میگیرم ، تو رو میکشم ات رو میدم به چان سو
جیمین : معلومه دوستشی اره ؟
یکی : زر نزن
وقتیوخواست شلیک کنههههعهههه
ات زود از اب بیرون امد بالا با همون اسلحه به اون زد
جیمین : ات
ات ؛ جیمین ( با بغض
جیمین : هیش هبچی نیس
ات : جیمین من نمیخواستم بکشم
جیمیت : ات مهم نیس
ات : ولی من
جیمین : ات ننو نکاه کن هیچی نیس نترس
یهو ات بی هوش شد افتاد تو استخر
جیمین پرید استخر با دست زخمیش ات رو نجات داد
جیمین : ات بلند شو
کوک امد
کوک : چی شدههههعع
جیمین : ات افتا تو استخر بلند نگیشه
کو ک: نفس دهان به دهان بده
جیمین لبش رو گذاشت رو لباش
یهو ات بلند شد
ات : سرفههه
ات : جیمین تو زنده ای
جیمین : خوشگلمممم تو منو نجات دادی
یهو جیمین و ات رو بغل کرد و از لبش بوسید
عزیزان فکر کردین پارت اخرهههه ؟؟ خیررر فقط میخواستم هیجانی کنم این داستان ادامه دارد😂😂💔💔حالا حالا با شما کار دارم قرارهههه بریمنم تو خماریییز😂💔
یهووو نتونست شلیک کنه چون کوک اسلحه رو گرفت
جیمین: کوک
کوک : فکر کردی تنهات میزارم
رفتن از اونجا بیرون داشتن همو میزدن
کای : ارباب لطفا از این طرف خیلی خطرناک ه
جیمین : ات رو ببرین ماشین من حساب چان سو رو میرسم
کای : چشم
ات : جیمین ولشون کن لطفا بیا بریم
کوک : جیمین
جیمین : مگه نشنیدین گفتم ات رو ببرنش ( باداد
ات رو بردن ماشین
ات ویو
تو ماشبن نشسته بودم نگران جیمین بودم یهو شیشه ماشبن شکست
کای : لطفا بشینین اینجاااا
کای رفت
چند نفر امدن نشستن ماشین
ماشین رو روشن کردن راه افتادن
ات : جیمین نمیاد
یکی : گفتن با ماشین دیگه میان
ات : باش
یهو گوشی ات زنگ خرد
یکی : لطفا برندارین اگر برددرین هک می کنن
چند مین بعد
ات : ما کجا میریم این جای عنارت نیس
یکی : گفتن یک جای دیکه بریم
رفتن جلوی ویلا نگه داشتن
ات : پس چرا نمیاننننت
یکی : خفه شین دااا چقدر حرف میزننین
تو همینی موقع جیمین امد
جیمین رفت ات رو بغل کرد
جیمین : خوشگلم حالت خوبه
ات : همم
یهو جیمین وقتی برگشت دید اونا بادیگارداش نیستن
جیمین : شما افراد من نیستین
یکی : درست فهیندی اقای پارک
اسلحه هاشون رو در اوردن
افراد جیمین هم اسلحه روواوردن
داشتن همو میزدن ات و جیمین رفتن داخل ویلا و یکی دنبالشون بو جیمین اسلحه داشت ولی دستش تیر خورده بود
ات : جیمیننن من می ترسم
جیمین : نترس من کنارتم
رفتن پایین تغریبن اونا رو گمش کردن ( پایین استخر بود )
جیمین: ات این اسلحه رووبگیر برو اون پشت
ات : چی من بدون تو جایی نمیرم
جیمین : من حواسش رو پرت می کنم تو از اینجا برو
ات : نه من نمیرم
جیمین : ات تنها راهه یا تو باید زنده باشی یا من
ات : من بدون تو جایی نمیرم
جیمین : ات خواهش می کنم برو من می خوام تو زنده باشی
ات : جیمین من نمیرم من نمی خوام تو بمیری
جیمین : ات تنها فرصته
جیمین : بروووو
ات: نمیرم
جیمین : اخرین چیز هس که می خوام ازت
یهو یک کسی از پله ها امد پایین
ات : من میمیرم
ات خواست تزدیک پله ها بشه جیمین دستش رو گرفت انداخت تو استخر
یکی : به اقای پارک
یکی : چه طور یمی خوای بمیری
جیمین : از کی دستور میگیری
یکی : می خوام زود کارت و تمام کنم نترس درد نداره
یکی ؛ ا زچان سو دستور میگیرم ، تو رو میکشم ات رو میدم به چان سو
جیمین : معلومه دوستشی اره ؟
یکی : زر نزن
وقتیوخواست شلیک کنههههعهههه
ات زود از اب بیرون امد بالا با همون اسلحه به اون زد
جیمین : ات
ات ؛ جیمین ( با بغض
جیمین : هیش هبچی نیس
ات : جیمین من نمیخواستم بکشم
جیمیت : ات مهم نیس
ات : ولی من
جیمین : ات ننو نکاه کن هیچی نیس نترس
یهو ات بی هوش شد افتاد تو استخر
جیمین پرید استخر با دست زخمیش ات رو نجات داد
جیمین : ات بلند شو
کوک امد
کوک : چی شدههههعع
جیمین : ات افتا تو استخر بلند نگیشه
کو ک: نفس دهان به دهان بده
جیمین لبش رو گذاشت رو لباش
یهو ات بلند شد
ات : سرفههه
ات : جیمین تو زنده ای
جیمین : خوشگلمممم تو منو نجات دادی
یهو جیمین و ات رو بغل کرد و از لبش بوسید
عزیزان فکر کردین پارت اخرهههه ؟؟ خیررر فقط میخواستم هیجانی کنم این داستان ادامه دارد😂😂💔💔حالا حالا با شما کار دارم قرارهههه بریمنم تو خماریییز😂💔
۲۰.۵k
۲۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.