پارت5 مدار چشمانش
#پارت5 #مدار_چشمانش
بی حوصله گفتم_
_بهتره فکراتو واسه خودت نگه داری بیا بریم یه هتل مناسب پیدا کنیم که خیلی خست...
جملمو قطع کرد و گفت_تو ام بهتره خفه شی و اول حرفای منو بشنوی!
طبق عادت گفتم_بزرما! (ترکیبی از بفرما و زرتو بزن)
چشم غره ای رفت و گفت_
_پایه هستی ایسگا اینا رو بگیریم؟؟؟
_آیدا زده به سرت؟الان وقت این کاراست؟؟؟
_اتفاقا فقط الان وقتشه! ببین تو و اون همزادت انقد شبیهین که منم تشخیصتون نمیدم چه برسه به این هتلیا!!!
_الان ازم میخوای برم جای اون دختره کالوین نقش بازی کنم؟
_اره دیگه بیا یه کم سر کارشون بزاریم بخندیم.
بلافاصله بدون این که بهم فرصت حرف زدن بده کش موهامو باز کرد و سوییشرت مشکیمو از تنم دراورد.
حالا با همزادم مو نمیزدم. با دستم موهام رو مرتب کردم. با آیدا رفتیم تو لابی که چشم مرده بهمون افتاد یهو هیجان گرفتم و ضربان قلبم بالا رفت...آخه هیچ وقت بازیگر خوبی نبودم.
مرده با سرعت خودشو به ما رسوند و تند تند و با انگلیسی آمیخته به لهجه استرالیایی گفت_
_خانوم کالوین خیلی خوشحالم که کم کاری مارو بخشیدین و تصمیم گرفتین این جا بمونید من تضمین میکنم ویژه ترین پذیرایی مون رو در اختیارتون بزاریم.
آیدا بدون نگاه کردن به من رو به مرده گفت_لطفا سریع تر اتاق خانوم کالوین رو تحویل بدین تا پشیمون نشده.
مرده_حتمن حتمن...
زیر لب غریدم _ چی زر زر میکنی روانی؟؟؟
تو همون حالت جوابمو داد_تو که نمیخوای پذیرایی مفت و مجانی این هتل رو از دست بدی؟
بی حوصله گفتم_
_بهتره فکراتو واسه خودت نگه داری بیا بریم یه هتل مناسب پیدا کنیم که خیلی خست...
جملمو قطع کرد و گفت_تو ام بهتره خفه شی و اول حرفای منو بشنوی!
طبق عادت گفتم_بزرما! (ترکیبی از بفرما و زرتو بزن)
چشم غره ای رفت و گفت_
_پایه هستی ایسگا اینا رو بگیریم؟؟؟
_آیدا زده به سرت؟الان وقت این کاراست؟؟؟
_اتفاقا فقط الان وقتشه! ببین تو و اون همزادت انقد شبیهین که منم تشخیصتون نمیدم چه برسه به این هتلیا!!!
_الان ازم میخوای برم جای اون دختره کالوین نقش بازی کنم؟
_اره دیگه بیا یه کم سر کارشون بزاریم بخندیم.
بلافاصله بدون این که بهم فرصت حرف زدن بده کش موهامو باز کرد و سوییشرت مشکیمو از تنم دراورد.
حالا با همزادم مو نمیزدم. با دستم موهام رو مرتب کردم. با آیدا رفتیم تو لابی که چشم مرده بهمون افتاد یهو هیجان گرفتم و ضربان قلبم بالا رفت...آخه هیچ وقت بازیگر خوبی نبودم.
مرده با سرعت خودشو به ما رسوند و تند تند و با انگلیسی آمیخته به لهجه استرالیایی گفت_
_خانوم کالوین خیلی خوشحالم که کم کاری مارو بخشیدین و تصمیم گرفتین این جا بمونید من تضمین میکنم ویژه ترین پذیرایی مون رو در اختیارتون بزاریم.
آیدا بدون نگاه کردن به من رو به مرده گفت_لطفا سریع تر اتاق خانوم کالوین رو تحویل بدین تا پشیمون نشده.
مرده_حتمن حتمن...
زیر لب غریدم _ چی زر زر میکنی روانی؟؟؟
تو همون حالت جوابمو داد_تو که نمیخوای پذیرایی مفت و مجانی این هتل رو از دست بدی؟
۱.۸k
۱۴ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.