بخش دوم
Pov: kook view
تهیونگ جوابشو داد..و اون عوضی منو ول کرد و رفت سمتش...
صورتشو که برد جلو از کوره در رفتم
چطور جرئت کرد بهش نزدیک بشه؟
+گمشو اونور با اون بوی الکلت
&تو کی باشی؟
-کسیه که اگه الان فقط یه ذره بهش نزدیک بشی من یکی همین حالا به ف.اکت میدم!
با داد گفتم
Pov: tae view
اون پسر.....کاملا مست بود
اول که سرشو آورد جلو جدی نگرفتم و اما بعدش متوجه شدم ناخودآگاه داره میاد جلو و من یه قدم میرم عقب....
&میدونید که امشب نیازمند به خونم
پس؟
وقتو تلف نکنیم.....نظرته؟
+گمشو اونور بابا ایکبیری
با لحجه لاتی گفتم و از جلوش رفتم اونور و دوباره رو به روم برگشت
Pov: kook view
دیگه داشت از حد خارج میشد
یقش رو گرفتم و پرتش کردم زمین و زیر مشتم گرفتمش
- هیچ وقت جرئت نکن به چیزی که مال منه نزدیک بشی فهمیدی عوضی!؟
خون از دماغش میومد و گوشه لبش زخم شده بود..
تهیونگ منو کشید عقب و اون آروم بلند شد.
& برید گم بشید روانی ها
Pov: tae view
+بیا جونگکوک بیا
دستشو گرفتم و به سمت بیرون حرکت کردیم...
+توی احمق آخه چر.....
همون لحظه بود که تیزی خاصی رو گردنم حس کردم.....اون پسره عوضی...بالاخره کاره خودشو کرد
اگه میخواستم عقب بکشم حتما شاهرگم پاره میشد...
+خودت گمشو اونور
&میدونی که نمیخوام و خودتم ناتوانی
داشت نیشاشو وارد گردنم میکرد که نتونستم تحمل کنم.....خودمو کشیدم کنار....
بقیش با تو پرنس
بعد گفتن اون مکالمه رمز آمیز... جونگکوک شروع کرد...داشتم از کتک خوردنش لذت میبردم که یهو یادم افتاد....شاه رگم!
نه....اگه بریده بود الان مرده بودم......ولی چرا.....چرا انقد سرم ، پاهام ، بدنم.....دیگه نتونستم و خودمو ول کردم...
Pov:Kook view
بلند شدیم و داشتیم میرفتیم
+توی احمق آخه چر.....
و یه دفعه قطع کرد حرفشو
برگشتم و دیدم اون عوضی نیششو توی گردنش فرو برده بود...
صورت تهیونگ جمع شده بود و دردش رو نشون میداد
خواستم برم جلو که دستشو به نشونه وایسا نگه داشت و به اون گفت:خودت گمشو اونور
&میدونی که نمیخوام و خودتم ناتوانی
تهیونگ سریع خودشو کشید کنار
+ بقیش با تو پرنس
-خب اگه قاتل شدم ناراحت نشو عشقم خب؟
+ وااا چرا مگ....
و پریدم روی پسره و محکم تر زدمش
تا اینکه از دهنش داشت خون میومد...
بوی خون حس کردم...نه خون اون عوضی...
بوش...مثل...بوی خون تهیونگه
سرم و بلند کردم و یه دفعه بی هوش شد..
دویدم سمتش و نداشتم بیوفته...
- چشماتو باز کن زندگی من خب ؟؟؟
تهیونگ جوابشو داد..و اون عوضی منو ول کرد و رفت سمتش...
صورتشو که برد جلو از کوره در رفتم
چطور جرئت کرد بهش نزدیک بشه؟
+گمشو اونور با اون بوی الکلت
&تو کی باشی؟
-کسیه که اگه الان فقط یه ذره بهش نزدیک بشی من یکی همین حالا به ف.اکت میدم!
با داد گفتم
Pov: tae view
اون پسر.....کاملا مست بود
اول که سرشو آورد جلو جدی نگرفتم و اما بعدش متوجه شدم ناخودآگاه داره میاد جلو و من یه قدم میرم عقب....
&میدونید که امشب نیازمند به خونم
پس؟
وقتو تلف نکنیم.....نظرته؟
+گمشو اونور بابا ایکبیری
با لحجه لاتی گفتم و از جلوش رفتم اونور و دوباره رو به روم برگشت
Pov: kook view
دیگه داشت از حد خارج میشد
یقش رو گرفتم و پرتش کردم زمین و زیر مشتم گرفتمش
- هیچ وقت جرئت نکن به چیزی که مال منه نزدیک بشی فهمیدی عوضی!؟
خون از دماغش میومد و گوشه لبش زخم شده بود..
تهیونگ منو کشید عقب و اون آروم بلند شد.
& برید گم بشید روانی ها
Pov: tae view
+بیا جونگکوک بیا
دستشو گرفتم و به سمت بیرون حرکت کردیم...
+توی احمق آخه چر.....
همون لحظه بود که تیزی خاصی رو گردنم حس کردم.....اون پسره عوضی...بالاخره کاره خودشو کرد
اگه میخواستم عقب بکشم حتما شاهرگم پاره میشد...
+خودت گمشو اونور
&میدونی که نمیخوام و خودتم ناتوانی
داشت نیشاشو وارد گردنم میکرد که نتونستم تحمل کنم.....خودمو کشیدم کنار....
بقیش با تو پرنس
بعد گفتن اون مکالمه رمز آمیز... جونگکوک شروع کرد...داشتم از کتک خوردنش لذت میبردم که یهو یادم افتاد....شاه رگم!
نه....اگه بریده بود الان مرده بودم......ولی چرا.....چرا انقد سرم ، پاهام ، بدنم.....دیگه نتونستم و خودمو ول کردم...
Pov:Kook view
بلند شدیم و داشتیم میرفتیم
+توی احمق آخه چر.....
و یه دفعه قطع کرد حرفشو
برگشتم و دیدم اون عوضی نیششو توی گردنش فرو برده بود...
صورت تهیونگ جمع شده بود و دردش رو نشون میداد
خواستم برم جلو که دستشو به نشونه وایسا نگه داشت و به اون گفت:خودت گمشو اونور
&میدونی که نمیخوام و خودتم ناتوانی
تهیونگ سریع خودشو کشید کنار
+ بقیش با تو پرنس
-خب اگه قاتل شدم ناراحت نشو عشقم خب؟
+ وااا چرا مگ....
و پریدم روی پسره و محکم تر زدمش
تا اینکه از دهنش داشت خون میومد...
بوی خون حس کردم...نه خون اون عوضی...
بوش...مثل...بوی خون تهیونگه
سرم و بلند کردم و یه دفعه بی هوش شد..
دویدم سمتش و نداشتم بیوفته...
- چشماتو باز کن زندگی من خب ؟؟؟
۳۸۳
۰۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.