پارت دهم فیک دو به دو مساوی.
پارت دهم فیک دو به دو مساوی.
داشتی میرفتی که ماشینشو جلو پات پارک کرد.
☆اصلا بیا باهم پیاده بریم.
نمیخوام ببینمت نمیفهمی؟
☆نمیتونی من از کنارت جم نمیخورم.
گریه ات گرفت.
نمیفهمی یونگی من دارم میمیرم توعم از من متنفری بزار حداقل راحت بمیرم.
☆ببین لین من فک میکردم کسی که عشقمو ازم گرفته تویی و داری منو بدبخت میکنی، نمیدونستم که توعم عشقتو از دستش دادی و حتی وقتیکه جیمین بهت گفت که بیا باهم بریم ولی تو نرفتی.
☆میدونم قلبتو شکستم و اذیتت کردم، متاسفم. میدونم که تا اینجای زندگی با من تو عذاب بوده میشه.... میشه دوباره از اول شروع کنیم؟
با چشمای خیست نگاهش کردی، تاسف از چشماش میبارید.
ب باشه.
☆خب خانوم میتونم برسونمتون؟
خب نه، میخوام پیاده برم.
☆اوکی هرجور راحتی.
اینو گفت و سوار ماشین شد و رفت.
واقعا که خیلی مغروری مین یونگی. مشتتو باز کردی که دیدی یه موزیک پلی گذاشته تو دستت.
خوبه میدونی اهنگ خیلی دوس دارم.
قدم میزدی و اهنگ گوش میدادی، خیلی وقت بود که این حسو نداشتی. تا رسیدی خونه خدمتکار بدو بدو اومد درو با احترام باز کرد، رفتی تو اتاقت یه شاخه گل با یه جعبه روی میزت بود. جعبه رو باز کردی، یه گوشی بود.
ممنونم یونگی.
رفتی حموم و گوشیتو باز کردی و چندتا عکس از خودت گرفتی.
عکس خوبیه، خیلی وقت بود که از خودم عکس نگرفته بودم.
خسته بودی برای همین زود خوابت برد.....
صبح با صدای گوشیت از خواب بیدار شدی، نگاه کردی شمارش سیو نبود.
بله؟
..............................
فردا امتحان دینی دارم هیچی هم نخوندم.
تا پارت بعد بای گایززز👋♥
داشتی میرفتی که ماشینشو جلو پات پارک کرد.
☆اصلا بیا باهم پیاده بریم.
نمیخوام ببینمت نمیفهمی؟
☆نمیتونی من از کنارت جم نمیخورم.
گریه ات گرفت.
نمیفهمی یونگی من دارم میمیرم توعم از من متنفری بزار حداقل راحت بمیرم.
☆ببین لین من فک میکردم کسی که عشقمو ازم گرفته تویی و داری منو بدبخت میکنی، نمیدونستم که توعم عشقتو از دستش دادی و حتی وقتیکه جیمین بهت گفت که بیا باهم بریم ولی تو نرفتی.
☆میدونم قلبتو شکستم و اذیتت کردم، متاسفم. میدونم که تا اینجای زندگی با من تو عذاب بوده میشه.... میشه دوباره از اول شروع کنیم؟
با چشمای خیست نگاهش کردی، تاسف از چشماش میبارید.
ب باشه.
☆خب خانوم میتونم برسونمتون؟
خب نه، میخوام پیاده برم.
☆اوکی هرجور راحتی.
اینو گفت و سوار ماشین شد و رفت.
واقعا که خیلی مغروری مین یونگی. مشتتو باز کردی که دیدی یه موزیک پلی گذاشته تو دستت.
خوبه میدونی اهنگ خیلی دوس دارم.
قدم میزدی و اهنگ گوش میدادی، خیلی وقت بود که این حسو نداشتی. تا رسیدی خونه خدمتکار بدو بدو اومد درو با احترام باز کرد، رفتی تو اتاقت یه شاخه گل با یه جعبه روی میزت بود. جعبه رو باز کردی، یه گوشی بود.
ممنونم یونگی.
رفتی حموم و گوشیتو باز کردی و چندتا عکس از خودت گرفتی.
عکس خوبیه، خیلی وقت بود که از خودم عکس نگرفته بودم.
خسته بودی برای همین زود خوابت برد.....
صبح با صدای گوشیت از خواب بیدار شدی، نگاه کردی شمارش سیو نبود.
بله؟
..............................
فردا امتحان دینی دارم هیچی هم نخوندم.
تا پارت بعد بای گایززز👋♥
۱۱.۵k
۱۷ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.