just stay with me🤍✨
[علامت هانول+علامت شوگا _علامت مامان& علامت کوک#علامت اعضا بی تی اس@]
P7
دید هانی
هوف بلاخره حرکت کردیم
+ اهم اهم داداشم بخت چی گفت
_ هیچی مربوط به کار بود
+😑
_ اوک اوک گفت باهات کاری نداشته باشم
+ هی داداش دیونه
_ هانی حالا غذا چی میخوای از الان بگیریم بریم خونه
+ اومم من اینو میخوام ( اشاره کردن به یک نوع غذا)
_ اوم الان میام
واقعا کوک بینظیره من باورم نمیشه عاشقش شدم ولی عاشق شدن برای اون خطرناکه ممکنه هیترا بیشتر بهش هیت بدن ولی من بهش علاقمو میگم
_ بیا هانی
+ ممنون
رفتیم خونه تصمیم گرفتیم فیلم ببینیم
( خب قبلش یک چیزی بگم هانول توی خونه کوک یک اتاق داشت چون زیاد میرفت اونجا اتاق داشت)
+( تو ذهنش) من از فیلم ترسناک میترسم بعد ما اگه فیلم ترسناک ببینم صد در صد من میترسم بخاطر همین به کوک میگم پیشش بخوابم اونم قبول میکنه.البته امید وارم
_ چرا تو فکری
+ ها داشتم فکر میکرم چه فیلمی ببینیم
_ نتیجه ؟
+ ترسناک
_ مطمئنی ؟
+ بلیی
دید کوک
میدونستم میترسه ولی قبول کردم
نشستیم غذا خوردیم و فیلم دیدیم بعضی جاها هانول جیغ میزد و میرفت زیر پتو پس تصمیم گرفتم بغلش کردم
+😳
_ چته
+ ترسیدم
وقتی بغلش میکردن احساس ارامش داشتم من هانی رو خیلی دوست داشتم اون تمام درداشو بهم میگفت
وقتی حالشو موقعی که این اتفاق دیدم قلبم ریش ریش شد
بلاخره فیلم تموم شد هانی رو دیدم که داشت میلرزید
_ دختررر وقتی میترسی چرا نگاه میکنی؟
+ م من ن نمیدونستم اینقدر ترسناکه
+ ک کوک
_ هوم.؟
+ میشه امشب پیشت بخوابم
الان بهترین موقع بود
_ معلومه
دید هانی
یسسس شدش
+ پس میشه بریم
_ بفرما
لباس راحتی پوشیدم ( عکسشو میزارم)
رفتیم رو تخت یکم اینور اونور شدم دیدم خوابم نمیبره
بزار بهش بگم اره همین الان میگم
برگشتم سمتش دیدم زل زده بهم
+ یاااا سکته کردم
_+ میخوام یک چیزی بگم
+ تو اول بگو
_ نه تو
+ تو
_ نه تو
.......
+ اوک اوک من میگم
+ببین کوک م من خیلی وقته دوست دارم واقعا وقتی بهم اهمیت میدادی حس میکردم خوش شانس ترینم
+ وقتی با بقیه دخترا حرف میزدی حسودیم میشد میدونم واسه تو سخته که رابطه باشی ولی میشه دوست پسرم بشی
+ تو چی خواستی بگی
_ اهم اهم خواستم بگم که .... من بیشتر از تو دوست دارم
+ چییییی واقعا
_ اوهوم
دید راوی
بعد این حرف این دو .... اهم اهم بله دیگه
نوچ نوچ منظورم ماچ بود
خب اینا هم کپیدن
پارت بعدی تموم میشه هوهووو
به پست بعدی توجه کنید
P7
دید هانی
هوف بلاخره حرکت کردیم
+ اهم اهم داداشم بخت چی گفت
_ هیچی مربوط به کار بود
+😑
_ اوک اوک گفت باهات کاری نداشته باشم
+ هی داداش دیونه
_ هانی حالا غذا چی میخوای از الان بگیریم بریم خونه
+ اومم من اینو میخوام ( اشاره کردن به یک نوع غذا)
_ اوم الان میام
واقعا کوک بینظیره من باورم نمیشه عاشقش شدم ولی عاشق شدن برای اون خطرناکه ممکنه هیترا بیشتر بهش هیت بدن ولی من بهش علاقمو میگم
_ بیا هانی
+ ممنون
رفتیم خونه تصمیم گرفتیم فیلم ببینیم
( خب قبلش یک چیزی بگم هانول توی خونه کوک یک اتاق داشت چون زیاد میرفت اونجا اتاق داشت)
+( تو ذهنش) من از فیلم ترسناک میترسم بعد ما اگه فیلم ترسناک ببینم صد در صد من میترسم بخاطر همین به کوک میگم پیشش بخوابم اونم قبول میکنه.البته امید وارم
_ چرا تو فکری
+ ها داشتم فکر میکرم چه فیلمی ببینیم
_ نتیجه ؟
+ ترسناک
_ مطمئنی ؟
+ بلیی
دید کوک
میدونستم میترسه ولی قبول کردم
نشستیم غذا خوردیم و فیلم دیدیم بعضی جاها هانول جیغ میزد و میرفت زیر پتو پس تصمیم گرفتم بغلش کردم
+😳
_ چته
+ ترسیدم
وقتی بغلش میکردن احساس ارامش داشتم من هانی رو خیلی دوست داشتم اون تمام درداشو بهم میگفت
وقتی حالشو موقعی که این اتفاق دیدم قلبم ریش ریش شد
بلاخره فیلم تموم شد هانی رو دیدم که داشت میلرزید
_ دختررر وقتی میترسی چرا نگاه میکنی؟
+ م من ن نمیدونستم اینقدر ترسناکه
+ ک کوک
_ هوم.؟
+ میشه امشب پیشت بخوابم
الان بهترین موقع بود
_ معلومه
دید هانی
یسسس شدش
+ پس میشه بریم
_ بفرما
لباس راحتی پوشیدم ( عکسشو میزارم)
رفتیم رو تخت یکم اینور اونور شدم دیدم خوابم نمیبره
بزار بهش بگم اره همین الان میگم
برگشتم سمتش دیدم زل زده بهم
+ یاااا سکته کردم
_+ میخوام یک چیزی بگم
+ تو اول بگو
_ نه تو
+ تو
_ نه تو
.......
+ اوک اوک من میگم
+ببین کوک م من خیلی وقته دوست دارم واقعا وقتی بهم اهمیت میدادی حس میکردم خوش شانس ترینم
+ وقتی با بقیه دخترا حرف میزدی حسودیم میشد میدونم واسه تو سخته که رابطه باشی ولی میشه دوست پسرم بشی
+ تو چی خواستی بگی
_ اهم اهم خواستم بگم که .... من بیشتر از تو دوست دارم
+ چییییی واقعا
_ اوهوم
دید راوی
بعد این حرف این دو .... اهم اهم بله دیگه
نوچ نوچ منظورم ماچ بود
خب اینا هم کپیدن
پارت بعدی تموم میشه هوهووو
به پست بعدی توجه کنید
۴.۹k
۱۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.