دیالوگ های ماندگار :
دیالوگ های ماندگار :
اقدس: شنیدم هیشکی نمیتونه دل گنده تو رو بشکونه! چی شده داش آکل؟
داش آکل: روی زخم دل مرد هیشکی نمیتونه مرهم بذاره، زن!
اقدس: میدونم که همه کوچیکتر از اون هستن که بتونن کاری برات بکنن. من فقط میتونم برات برقصم و سر تو گرم کنم. اما مادرم بهم میگفت: «وقتی مرد غم داره، یه کوه درد داره.»
داش آکل: وقتی مرد غم داره یه کوه درد داره ... اسم مادرت چی بود زن؟
اقدس: مرجان!
اقدس: شنیدم هیشکی نمیتونه دل گنده تو رو بشکونه! چی شده داش آکل؟
داش آکل: روی زخم دل مرد هیشکی نمیتونه مرهم بذاره، زن!
اقدس: میدونم که همه کوچیکتر از اون هستن که بتونن کاری برات بکنن. من فقط میتونم برات برقصم و سر تو گرم کنم. اما مادرم بهم میگفت: «وقتی مرد غم داره، یه کوه درد داره.»
داش آکل: وقتی مرد غم داره یه کوه درد داره ... اسم مادرت چی بود زن؟
اقدس: مرجان!
۳.۹k
۲۶ آذر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.