فیک🫦doubt in love🫦پارت♡33♡
فیک🫦doubt in love🫦پارت♡33♡
هیونگ : مرسی
راوی : پدر بزرگ فهمید که ا.ت رو زدیدن دستور داد قتل ها رو متوقف کنن ا.ت یونجونم داشتن میرفتن کلبه تو جاده بودن که ماشین یونجون هی الارم میداد یونجون پیاده شد از ماشین کاپوت رو باز کرد دود ازش بیرون اومد
یونجون : هیییی ای خدا
ا.ت : چی شدع
یونجون : ماشین خراب شده
ا.ت : اییی نگاه شانس ما رو ها حالا چیش شده
یونجون : نمیدونم ولی داره ازش دود در میشه دود چیز خوب نیست
ا.ت : چقد دیگه تا کلبه مونده
یونجون : نمیدونم من راه بلد نیستم فقط میدونم از اینجا جلو تر که بریم بالاخره به یه تابلو سبز رنگ برخورد میکنیم اونجا نوشته چند کیلومتر دیگه میرسیم
ا.ت : اوفففف حالا چی کار کنیم
یونجون : بیا از کنار جاده بریم به یه جا میرسیم دیگه یا از یکی کمک میخوایم
ا.ت : باش
راوی : ا.ت و یونجون راه افتادن داشتن همین جوری که میرفتن بع یه ابشار و درخت و جنگل که جاده از وسطش رد میشد برخورد کردن
ا.ت : اینجا کجاست
یونجون : اینجا یه جنگله هروقت میومدم کلبه وقتی از اینجا رد میشدم حس خوبی بهم منتقل میشد
ا.ت : اب ابشار تمیزه
یونجون : ارع
ا.ت : تو از کجا میدونی
یونجون : نگاه کن بقل دستش جاده تابلو سبز زدن که آبش آشامیدنیه
ا.ت : بریم از ابشارش اب برداریم
هیونگ : مرسی
راوی : پدر بزرگ فهمید که ا.ت رو زدیدن دستور داد قتل ها رو متوقف کنن ا.ت یونجونم داشتن میرفتن کلبه تو جاده بودن که ماشین یونجون هی الارم میداد یونجون پیاده شد از ماشین کاپوت رو باز کرد دود ازش بیرون اومد
یونجون : هیییی ای خدا
ا.ت : چی شدع
یونجون : ماشین خراب شده
ا.ت : اییی نگاه شانس ما رو ها حالا چیش شده
یونجون : نمیدونم ولی داره ازش دود در میشه دود چیز خوب نیست
ا.ت : چقد دیگه تا کلبه مونده
یونجون : نمیدونم من راه بلد نیستم فقط میدونم از اینجا جلو تر که بریم بالاخره به یه تابلو سبز رنگ برخورد میکنیم اونجا نوشته چند کیلومتر دیگه میرسیم
ا.ت : اوفففف حالا چی کار کنیم
یونجون : بیا از کنار جاده بریم به یه جا میرسیم دیگه یا از یکی کمک میخوایم
ا.ت : باش
راوی : ا.ت و یونجون راه افتادن داشتن همین جوری که میرفتن بع یه ابشار و درخت و جنگل که جاده از وسطش رد میشد برخورد کردن
ا.ت : اینجا کجاست
یونجون : اینجا یه جنگله هروقت میومدم کلبه وقتی از اینجا رد میشدم حس خوبی بهم منتقل میشد
ا.ت : اب ابشار تمیزه
یونجون : ارع
ا.ت : تو از کجا میدونی
یونجون : نگاه کن بقل دستش جاده تابلو سبز زدن که آبش آشامیدنیه
ا.ت : بریم از ابشارش اب برداریم
۴.۱k
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.