سیگار شریکی (پارت 10)
سانزو وارد شد....
سانزو:سلام.
همه مثل اوسکلا به سانزو نگاه کردن.
سانزو:؟
سانزو:نریم تو؟
ا/ت: بریم.
خب صف بیلیت اونجاست
مایکی:عه. اونجا دوریاکی میدن!!!!
مایکی بدو بدو رفت.
اما:مااااااااااااااااااااایکیییی وایسا.شاسکوله کله ماهی.ایشالا...
اما هم رفت دنبال مایکی.
*ویو چیفویو
ا/ت بهم نگاه کرد
ا/ت:میشه بری دنبالشون
برم دنبالشوووووون. اینجوری با سانزو تنها میشه که. ولی اگه نرم ازم ناراحت میشهههه.
چیفویو:باشه.
وقتی داشتم میرفتم به سانزو چش قره رفتم.داشتم دور میشدم که دیدم سانزو و ا/ت دارن میخندن.ای خدا دارن درباره چی زر میزنن؟
*ویو سانزو
وقتی چیفویو رفت ا/ت بهم نگاه کرد
ا/ت: قرارمون سجاشه دیگه؟
سانزو:معلومه که سرجاشه.
ا/ت:امشب بیا خونه ی من که انجامش بدیم(منحرف های گرامی منحرف نشوید)
چیفویو و مایکی و اما با یه دوریاکی تو دستشون برگشتن.
سط صف بودیم که بارون شد.
بلند گوی شهر بازی: لطفا هرچه زود تر از شهر باز ی خارج شوید.از حالا دیگر امکان خرید بلیط نیست.
ا/ت:چییییییییییی
بارون شدید شد.
*ویو چیفویو
رفتیم یه زیر درخت ایستادیم که خیس نشیم
ا/ت: بچه ها من خونم همینجاست.بیان بریم که خیس نشیم.
اما:بهت زحمت نمیدیم.
ا/ت:اشکال نداره.من و سانزو هم یه قرارایی تو خونه داریم.
چییییییی. با سانزو چه قرارایی دارید؟ ساااااانزووووو.مگس مزاحم
ا/ت:خونم اینه بیاید داخل.
قبلا اینجا اومدم.
یه چیزی توجهمو جلب کرد یه کمد دیواری با 3 تا در اینجاست که در سومش قفله. ولش کن به من چهههه؟
ا/ت اما چان با مایکی روی تخت نشستن من و سانزو هم رو زمین پیش هم نشستیم ا/ت هم رفت دستشویی لباسشو عوض کنه.(خب خونش اتاق نداره چیکار کنم؟)
ا/ت اومد بیرون.
ادامه دارد....
قرار ا/ت با سانزو چی بود؟
منحرفاااا ذهنتون رو آرام کنید
سانزو:سلام.
همه مثل اوسکلا به سانزو نگاه کردن.
سانزو:؟
سانزو:نریم تو؟
ا/ت: بریم.
خب صف بیلیت اونجاست
مایکی:عه. اونجا دوریاکی میدن!!!!
مایکی بدو بدو رفت.
اما:مااااااااااااااااااااایکیییی وایسا.شاسکوله کله ماهی.ایشالا...
اما هم رفت دنبال مایکی.
*ویو چیفویو
ا/ت بهم نگاه کرد
ا/ت:میشه بری دنبالشون
برم دنبالشوووووون. اینجوری با سانزو تنها میشه که. ولی اگه نرم ازم ناراحت میشهههه.
چیفویو:باشه.
وقتی داشتم میرفتم به سانزو چش قره رفتم.داشتم دور میشدم که دیدم سانزو و ا/ت دارن میخندن.ای خدا دارن درباره چی زر میزنن؟
*ویو سانزو
وقتی چیفویو رفت ا/ت بهم نگاه کرد
ا/ت: قرارمون سجاشه دیگه؟
سانزو:معلومه که سرجاشه.
ا/ت:امشب بیا خونه ی من که انجامش بدیم(منحرف های گرامی منحرف نشوید)
چیفویو و مایکی و اما با یه دوریاکی تو دستشون برگشتن.
سط صف بودیم که بارون شد.
بلند گوی شهر بازی: لطفا هرچه زود تر از شهر باز ی خارج شوید.از حالا دیگر امکان خرید بلیط نیست.
ا/ت:چییییییییییی
بارون شدید شد.
*ویو چیفویو
رفتیم یه زیر درخت ایستادیم که خیس نشیم
ا/ت: بچه ها من خونم همینجاست.بیان بریم که خیس نشیم.
اما:بهت زحمت نمیدیم.
ا/ت:اشکال نداره.من و سانزو هم یه قرارایی تو خونه داریم.
چییییییی. با سانزو چه قرارایی دارید؟ ساااااانزووووو.مگس مزاحم
ا/ت:خونم اینه بیاید داخل.
قبلا اینجا اومدم.
یه چیزی توجهمو جلب کرد یه کمد دیواری با 3 تا در اینجاست که در سومش قفله. ولش کن به من چهههه؟
ا/ت اما چان با مایکی روی تخت نشستن من و سانزو هم رو زمین پیش هم نشستیم ا/ت هم رفت دستشویی لباسشو عوض کنه.(خب خونش اتاق نداره چیکار کنم؟)
ا/ت اومد بیرون.
ادامه دارد....
قرار ا/ت با سانزو چی بود؟
منحرفاااا ذهنتون رو آرام کنید
۱۰.۳k
۰۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.