در دانه من
آنگونه دوستت میدارم، كه خبردار نشوی. آنگونه میبوسمت كه احساس نكنی. پنهان میشوم در تمام جغرافيای تنهاييت! خدا الفبای بودنم را، با اولين حرف نام تو آغاز كرد. مهم نيست بشناسیام، يا حتی برايم خطی بنويسی. گاهی در خيابان نگاهت، رهگذری باشم كافيست! تو هرگز مرا نخواهی شناخت، و من، مجنونترين بيد كوچهی تو باقی خواهم ماند …
۱.۹k
۰۶ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.