سناریو مایکی پارت ۸
رفتم سمت کازوتورا.......
هیروشی: باداد*چرا اونکاروو کردیییی
کازو:.......
رفتم سمتشو هرچقدر ناراحت بودم از مرگ باجی زدم تو دهنش.....
هیروشی: با گریه و داد*تو... من از بچگی خیلی بهت اعتماد داشتم... خیلی دوست داشتم.... حتی بخاطرت کتک هم خوردم.... بعد الان.....تو... باجی رو کشتی؟
کازو:*گریه کردن*داد*فکر کردی برای خودم اسون بودههه؟؟ باجی تنها دوستی بوده که من تو بچگییی داشتم...... یکم سعی کن بفهمی
هیروشی:.... چی؟
کازو: خب بلهه دیگه.... همینه که هیچی نمیفهمی روانیییی
اون لحظه هم میخواستم ازش عذرخواهی کنم و هم اینکه بزنم بکشمش......... اها ول کن..... چاقویی که باجی باهاش مرد رو ور میدارم و..... تمام..... به هرحال تقصیر من بود(ادمین: اینجا هیروشی فکر میکنه مرگ باجی تقصیر خودشه)
*ورداشتن چاقوی کازو*
چیفویو: هیرو... شی سان چیکار میکنی؟
هیروشی: هرکاری که الان میخوام بکنم حقمه.... من باجی رو کشتم الانم خودمو میکشممم..
و اینجاس که چیفویو با تمام سرعت میرهه سمت مایکی...
چیفویو: مایکییی
مایکی:چی شدههه؟
چیفویو: هیروشی. ــــسان میخواد خودشو بکشهه.... کمک کن
ویو مایکی
هیروشی.... میخواد خودشو بکشههه؟
رفتم دنبال چیفویو و رسیدم به هیروشی.... چاقو رو ازش گرفتم و انداختم رو زمین..
مایکی: احمق تو میدونی داری چیکار میکنیی؟؟؟
هیروشی: تقصیر منه که هق... باجی مرده
مایکی:...... باجی...... مرده؟
هیروشی: ارهه... میدونم باجی اولین دوستت بود(یه فکته).... الانم میخوای منو بکشی نه؟...... هیچکسی براش مهم نیس از جمله خودم.....پس...
مایکی: داد*دیووونههه من دوستت دارمممم....*یکم لحنش سرد شد*درسته..... درستع که باجی اولین دوستم بود..... ولی تقصیر تو نبود....تو خواهرشی..... برای من خیلی با ارزش تر از باجی هستی......(ای ادم فروش🗿)
هیروشی: ب...
ویو مایکی
دختره احمق چی فکر کرده باخودششش؟؟ که خودشو بکشه اره؟؟مگر اینکه خواب ببینه....
*بعد از صحبتاشون*هیروشی میخواست جوابمو بده که یهو.....
خببببب
................................... ......................
خب...
برای پارت بعدی کمک لازم دارمممم🌝
بعد از ایوکه باجی مرد.... چی شد؟ 😐💔
یا بگین کدوم قسمت مرده که برم ببینم چی شد؟؟؟؟
تشکرااات....
و راستی.......
بگین هیروشی و مایکی چی دیدن؟
بایییییی✨🗿👌🏿
هیروشی: باداد*چرا اونکاروو کردیییی
کازو:.......
رفتم سمتشو هرچقدر ناراحت بودم از مرگ باجی زدم تو دهنش.....
هیروشی: با گریه و داد*تو... من از بچگی خیلی بهت اعتماد داشتم... خیلی دوست داشتم.... حتی بخاطرت کتک هم خوردم.... بعد الان.....تو... باجی رو کشتی؟
کازو:*گریه کردن*داد*فکر کردی برای خودم اسون بودههه؟؟ باجی تنها دوستی بوده که من تو بچگییی داشتم...... یکم سعی کن بفهمی
هیروشی:.... چی؟
کازو: خب بلهه دیگه.... همینه که هیچی نمیفهمی روانیییی
اون لحظه هم میخواستم ازش عذرخواهی کنم و هم اینکه بزنم بکشمش......... اها ول کن..... چاقویی که باجی باهاش مرد رو ور میدارم و..... تمام..... به هرحال تقصیر من بود(ادمین: اینجا هیروشی فکر میکنه مرگ باجی تقصیر خودشه)
*ورداشتن چاقوی کازو*
چیفویو: هیرو... شی سان چیکار میکنی؟
هیروشی: هرکاری که الان میخوام بکنم حقمه.... من باجی رو کشتم الانم خودمو میکشممم..
و اینجاس که چیفویو با تمام سرعت میرهه سمت مایکی...
چیفویو: مایکییی
مایکی:چی شدههه؟
چیفویو: هیروشی. ــــسان میخواد خودشو بکشهه.... کمک کن
ویو مایکی
هیروشی.... میخواد خودشو بکشههه؟
رفتم دنبال چیفویو و رسیدم به هیروشی.... چاقو رو ازش گرفتم و انداختم رو زمین..
مایکی: احمق تو میدونی داری چیکار میکنیی؟؟؟
هیروشی: تقصیر منه که هق... باجی مرده
مایکی:...... باجی...... مرده؟
هیروشی: ارهه... میدونم باجی اولین دوستت بود(یه فکته).... الانم میخوای منو بکشی نه؟...... هیچکسی براش مهم نیس از جمله خودم.....پس...
مایکی: داد*دیووونههه من دوستت دارمممم....*یکم لحنش سرد شد*درسته..... درستع که باجی اولین دوستم بود..... ولی تقصیر تو نبود....تو خواهرشی..... برای من خیلی با ارزش تر از باجی هستی......(ای ادم فروش🗿)
هیروشی: ب...
ویو مایکی
دختره احمق چی فکر کرده باخودششش؟؟ که خودشو بکشه اره؟؟مگر اینکه خواب ببینه....
*بعد از صحبتاشون*هیروشی میخواست جوابمو بده که یهو.....
خببببب
................................... ......................
خب...
برای پارت بعدی کمک لازم دارمممم🌝
بعد از ایوکه باجی مرد.... چی شد؟ 😐💔
یا بگین کدوم قسمت مرده که برم ببینم چی شد؟؟؟؟
تشکرااات....
و راستی.......
بگین هیروشی و مایکی چی دیدن؟
بایییییی✨🗿👌🏿
۶.۸k
۰۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.