خانواده مافیایی من پارت (۱۳)
شام رو خوردیم و دوباره به پذیرایی برگشتیم.
ای بابا من به کی بگم خوابم میاااااااد،آقا من خوابم میاد چرا بلند نمیشه بابا.
انقدر خمیازه کشیدم دهنم پاره شد.
یواش یواش خودمو به بابا نزدیک کردم و زیر گوشش گفتم:بابا من خوابم میاد پس نمیریم؟
یه نگاه چپکی بهم انداخت و اهمیتی نداد و روشو برگردوند تا به ادامه ی صحبتش با پدر جونگکوک برسه.
بفرما اینم پدره من دارم؟
پشمم حسابم نمی کنه.
_میتونی بری توی اتاق من بخوابی.
یا خدا این از کجا شنید،چه گوشای تیزی داره ها عوضی.
دلم می خواست بگم نه اما یه نگاه به بابا ها که انداختم فهمیدم اینا حالا حالا ها بیدارم.
ادامه پارت بعد....
دوستان این پارت اصلی نبود و فقط یه مینی پارت بودش....
ای بابا من به کی بگم خوابم میاااااااد،آقا من خوابم میاد چرا بلند نمیشه بابا.
انقدر خمیازه کشیدم دهنم پاره شد.
یواش یواش خودمو به بابا نزدیک کردم و زیر گوشش گفتم:بابا من خوابم میاد پس نمیریم؟
یه نگاه چپکی بهم انداخت و اهمیتی نداد و روشو برگردوند تا به ادامه ی صحبتش با پدر جونگکوک برسه.
بفرما اینم پدره من دارم؟
پشمم حسابم نمی کنه.
_میتونی بری توی اتاق من بخوابی.
یا خدا این از کجا شنید،چه گوشای تیزی داره ها عوضی.
دلم می خواست بگم نه اما یه نگاه به بابا ها که انداختم فهمیدم اینا حالا حالا ها بیدارم.
ادامه پارت بعد....
دوستان این پارت اصلی نبود و فقط یه مینی پارت بودش....
۱.۳k
۱۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.