عشق ناتمام

پارت ۲۰

فردا صبح

ت : بلند شدم رفتم دستشویی مسواک زدم صورتم رو شستم و... از دستشویی اومدم بیرون کوک رو صدا زدم

ک : صبح بخیر عشقم

ت : صبح بخیر عز....

ک : چی شده ا/ت

ت : دارم بالا میارم عوق عوق ( حالت تهوع )

ت : رفتم دستشویی بالا آوردم بعد اومدم بیرون

ک : حالت خوبه عشقم چیزیت نیست

ت : خوبم

ک : ا/ت ا/ت چی شد ا/ت

ت : به کوک گفتم حالم خوبه ولی یه دفعه بیهوش شدم

ک : ا/ت رو بردم بیمارستان

ک : آقای دکتر آقای دکتر

دکتر : بله

ک : لطفا کمکم کنید زنم یه دفعه بیهوش شد

دکتر : لطفا آروم باشید آقای جئون الان خانومتون رو مایعنه میکنیم

ک : باشه

بعد ار ۵ دقیقه

دکتر : تبریک میگم آقای جئون جونگ کوک شما دارین پدر میشین

ک : چی یع یعنی ا/ت حا حاملست ( لکنت )

دکتر : بله آقای جئون

ک : میتونم ببینمش

دکتر : بله بفرمایید

ک : ا/ت عزیزم

ت : کوک چی شده من کجام

ک : ما تو بیمارستانیم

ت : من اینجا چی کار میکنم

ک : یه خبر خوب دارم ا/ت تو حامله ای

ت : چییییی ( داد )

ت : واقعا را راست میگی ( گریه و لکنت )

ک : آره عشقم راست میگم

دکتر : سلام خانم جئون حالتون خوبه

ت : سلام بله خوبم

دکتر : اگه حالتون خونه میتونید مرخص بشید

ت : بله حالام خوبه

ک : من میرم کار های ترخیص رو انجام بدم

ت : باشه زود برگرد

ک : باشه

دستم از جاش کنه شد

فردا پارت ۲۱ ،۲۲ ،۲۳ ،۲۴ رو میذارم

پایان
شبتون بخیر امیدوارم خواب های قشنگی ببینید بای بای 😘😘🖐🖐