*جیمین*
*جیمین*
یه سینی که توش ظرف برنج و گوشت بود رو بردم پشت اتاق ات..در زدم ولی جوابمو نداد..درو باز کردم دیدم تو اتاق نیست...سینی از دستم افتاد
جیمین : اتتتتتت
رفتم پیش پسرا
کوک : چی شد ات حالش خوبه؟
جیمین : ات نیستش
کوک : ی..یعنی چی نیستش
جیهوپ : مطمئنی اتاق درست رو رفتی
جیمین : اوهوم مطمئنم
هیون : اگ حدسم اشتباه نباشه رفته اون دو ایافکثولو رو بکشه و فرماندتونو نجات بده
کوک : خو اسکل خودش مردهههه
هیون : تو سامونر نیستی ک بفهمی واحد شناساییمون راجب چی تحقیق میکنن. ایاف کثولو مایع سبز رنگی ترشح میکنه که هر چی رو که دلش بخواد قورت میده و بعد با اون مایع بپوشونتش و یه جا تو جنگلا نگه داریش کنه و بعد از 48 ساعت اون چیز داخل مایع از بین میره...15 ساعت اول لباس رو از بین میبره و بعدش از پوست و بقایاش. برای همین میتونیم بگیم که خواهرم از قبل همچین چیزیو پیشبینی کرده
کوک : هوممم از لباس
یونجین : پفیوز منحرف
کوک: پس ایاف کثولو در واقع ادم نمیخوره
هیون : چشم سیستم گوارش نداره اون فقد یه چشمه با دهن
کوک : تو اینارو به منی که هیچی درس نخوندم میگی؟
هیون : هوف..بگذریم.امیدوارم زودتر برگرده
تهیونگ : بریم دنبالش
هیون : نه!
کوک هیون رو از یقش گرف
کوک : تو چرا اینقد سردییییی خواهرت رفته خودشو به کشتن بده میفهمی چی میگممممممم
یونجین : هویییی!
هیون : هنوز پیشبینی نشده که زنده برمیگرده یا نه و اینکه اگه ما هم بریم اون وقت خودشون برگردن دردسر بیشتر میشه. حالا معلوم نیس با فرماندتون میاد یا نه
جیهوپ : شاید حرفش درست باشه
کوک : باشه ولی اگه فهمیدم بلایی سر ات اومد اول تو یکی رو میکشم
هیون :هوم..
کوک : اینقد خونسرد نباش پدصگگگگگگگ
یونجین : کصخل شدیییی
کوک : خفه شو پفیوز الدنگ کیر دراز بی خاصیت
تهیونگ : هوف مثل همیشست
جیمین : به نظرتون نباید فرمانده کیم بفهمن
جیهوپ : اوهوم
جین : چیو نفهمم؟
پسرا : فرماندههههههه
*ات*
به قسمتی از جنگل رسیدم که کلی انسان داخل اون مایع بودن. بعضیا هم لخت بودن
ات : عجب گیری افتادم.
به اون مایعی که از مکان مبارزه به جنگل میکشوند رو دنبال کردم تا به جایی رسیدم که اون مایع رفته. پس...ممکنه اون بالا باشه
همین که سرمو گرفتم بالا فرمانده مین رو دیدم داخل اون مایع. لباساش داشتن از بین میرفتن. اگه اینطور بشه درگیر میشم. وایی ات مسئله جدیه منحرف نشو
یه سینی که توش ظرف برنج و گوشت بود رو بردم پشت اتاق ات..در زدم ولی جوابمو نداد..درو باز کردم دیدم تو اتاق نیست...سینی از دستم افتاد
جیمین : اتتتتتت
رفتم پیش پسرا
کوک : چی شد ات حالش خوبه؟
جیمین : ات نیستش
کوک : ی..یعنی چی نیستش
جیهوپ : مطمئنی اتاق درست رو رفتی
جیمین : اوهوم مطمئنم
هیون : اگ حدسم اشتباه نباشه رفته اون دو ایافکثولو رو بکشه و فرماندتونو نجات بده
کوک : خو اسکل خودش مردهههه
هیون : تو سامونر نیستی ک بفهمی واحد شناساییمون راجب چی تحقیق میکنن. ایاف کثولو مایع سبز رنگی ترشح میکنه که هر چی رو که دلش بخواد قورت میده و بعد با اون مایع بپوشونتش و یه جا تو جنگلا نگه داریش کنه و بعد از 48 ساعت اون چیز داخل مایع از بین میره...15 ساعت اول لباس رو از بین میبره و بعدش از پوست و بقایاش. برای همین میتونیم بگیم که خواهرم از قبل همچین چیزیو پیشبینی کرده
کوک : هوممم از لباس
یونجین : پفیوز منحرف
کوک: پس ایاف کثولو در واقع ادم نمیخوره
هیون : چشم سیستم گوارش نداره اون فقد یه چشمه با دهن
کوک : تو اینارو به منی که هیچی درس نخوندم میگی؟
هیون : هوف..بگذریم.امیدوارم زودتر برگرده
تهیونگ : بریم دنبالش
هیون : نه!
کوک هیون رو از یقش گرف
کوک : تو چرا اینقد سردییییی خواهرت رفته خودشو به کشتن بده میفهمی چی میگممممممم
یونجین : هویییی!
هیون : هنوز پیشبینی نشده که زنده برمیگرده یا نه و اینکه اگه ما هم بریم اون وقت خودشون برگردن دردسر بیشتر میشه. حالا معلوم نیس با فرماندتون میاد یا نه
جیهوپ : شاید حرفش درست باشه
کوک : باشه ولی اگه فهمیدم بلایی سر ات اومد اول تو یکی رو میکشم
هیون :هوم..
کوک : اینقد خونسرد نباش پدصگگگگگگگ
یونجین : کصخل شدیییی
کوک : خفه شو پفیوز الدنگ کیر دراز بی خاصیت
تهیونگ : هوف مثل همیشست
جیمین : به نظرتون نباید فرمانده کیم بفهمن
جیهوپ : اوهوم
جین : چیو نفهمم؟
پسرا : فرماندههههههه
*ات*
به قسمتی از جنگل رسیدم که کلی انسان داخل اون مایع بودن. بعضیا هم لخت بودن
ات : عجب گیری افتادم.
به اون مایعی که از مکان مبارزه به جنگل میکشوند رو دنبال کردم تا به جایی رسیدم که اون مایع رفته. پس...ممکنه اون بالا باشه
همین که سرمو گرفتم بالا فرمانده مین رو دیدم داخل اون مایع. لباساش داشتن از بین میرفتن. اگه اینطور بشه درگیر میشم. وایی ات مسئله جدیه منحرف نشو
۵۸.۰k
۲۰ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.