تیغ 6
وانشات تیغ پارت 6
شروع به کار کردم دلم نمیخواست این لذت تموم بشه این کار برای من با هیچ دختر دیگه ای لذت بخش نبوده همیشه یه مشت هرزه ی پاپتی بخاطر پول و منافع دیگه ای باهام بودن ولی این دحتر چشاش... چشاش انگار زندگی منهه
میشه توی چشمای اون دختر غرق شد میشه توش زندگی کرد.... وایسا من چرا انقدر به اون چشما..... دارم عاشقشون میشم چراا... قلبم میلرزهه...... چرا دستام یخ شده چرا....... صورت زیبای غرق در عرقش قابل پرستشه... اون یه الهه است اون یه افسانه است.... چطوری میتونه انقدر خوستنی باشه... یعنی شوهر داره...؟ من چرا الان دارم به این ها فکر میکنم
شروع به حرکت دادن داخلش کردم..... فاک... چقدر تنگه... چقدر داغه..... کم کم کارامو شروع کردم و تند تر حرکتش دادم ناله هاش در اومده بود خودمو نمیتونستم کنترل کنم ناله هام در اومدن... کل اتاق از صدای ما اکو میشد حتی شنیدن ناله هاش هم برای لذت بخشه چقدر این کار با این دختر برام لذت بخش شده...... بعد چن مین..... بدنش لرزید و ارضا شد.. ولی من هنو نیومده بودم..... یکم تند تر کردمش تا اینکه منم اومدم و روی شکمش ریختمش پاهاشو توی خودش جمع کرد... چشاش پر اشک شده بود.... با پاهاش هولم داد به عقب لباساشو برداشت و از اتاق رفت بیرون.... هیچ کاری نمیتونستم انجام بدم...... هیچی... برای اولین بار احساس پوچی کردم..... که تمام افکار با صدای تق.... از بین رفت از اتاق دوییدم بیرون... و رفتم سمت راهرو... نههههه...... اونن.... غرق در خون بود........
بفرمایید پارت 6 تیغ.....
میخوام یه وانشات جدید رو شروع کنم به نوشتن😶🥲🫠🧋
شروع به کار کردم دلم نمیخواست این لذت تموم بشه این کار برای من با هیچ دختر دیگه ای لذت بخش نبوده همیشه یه مشت هرزه ی پاپتی بخاطر پول و منافع دیگه ای باهام بودن ولی این دحتر چشاش... چشاش انگار زندگی منهه
میشه توی چشمای اون دختر غرق شد میشه توش زندگی کرد.... وایسا من چرا انقدر به اون چشما..... دارم عاشقشون میشم چراا... قلبم میلرزهه...... چرا دستام یخ شده چرا....... صورت زیبای غرق در عرقش قابل پرستشه... اون یه الهه است اون یه افسانه است.... چطوری میتونه انقدر خوستنی باشه... یعنی شوهر داره...؟ من چرا الان دارم به این ها فکر میکنم
شروع به حرکت دادن داخلش کردم..... فاک... چقدر تنگه... چقدر داغه..... کم کم کارامو شروع کردم و تند تر حرکتش دادم ناله هاش در اومده بود خودمو نمیتونستم کنترل کنم ناله هام در اومدن... کل اتاق از صدای ما اکو میشد حتی شنیدن ناله هاش هم برای لذت بخشه چقدر این کار با این دختر برام لذت بخش شده...... بعد چن مین..... بدنش لرزید و ارضا شد.. ولی من هنو نیومده بودم..... یکم تند تر کردمش تا اینکه منم اومدم و روی شکمش ریختمش پاهاشو توی خودش جمع کرد... چشاش پر اشک شده بود.... با پاهاش هولم داد به عقب لباساشو برداشت و از اتاق رفت بیرون.... هیچ کاری نمیتونستم انجام بدم...... هیچی... برای اولین بار احساس پوچی کردم..... که تمام افکار با صدای تق.... از بین رفت از اتاق دوییدم بیرون... و رفتم سمت راهرو... نههههه...... اونن.... غرق در خون بود........
بفرمایید پارت 6 تیغ.....
میخوام یه وانشات جدید رو شروع کنم به نوشتن😶🥲🫠🧋
۸.۰k
۰۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.