پارت ۱۷واقعا خیلی سرمو خوردین برا این پارت

دوماه از اومدن ا/ت ب عمارت گذشته بود..

ا/ت و جیمین و جوکمین و سوجون سر میز شام
نشسته بودن..

ا/ت دویید سمت دسشویی و هرچی خورده بودو بالا آورد..

جیمین دویید سمت دسشویی..
_ا/ت خبی؟

ا/ت بی‌حال شدن و احساس سرگیجه داشت
همونجا چشماش سیاهی رفت
جیمین ا/تو براید بغل کرد و ا/ت بیهوش شد..

....


دکتر_مصتر پارک..
جیمین_حالش چطورع؟
دکتر_بیاید بیرون بهتون میگم..

دکتر و جیمین از اتاق خاب بیرون اومدن..
دکتر_با همسرتون چند ماه رابطه جدی شروع کردید؟
جیمین_د دو ماه چطور؟
دکتر_همسرتون یکماه باردارن تبریک میگم بهتون..
چن سن خیلی کمی دارع و یکم کمبود وزن داره باید بیشتر مواظبش باشید..

دکتر رفت و جیمین هاج واج ب رفتن دکتر خانوادگیشون نگاه کرد..

جیمین از پله ها پایین رفت.

جیمین_جوکمین
جوکمین_چیشد جیمین ..
جیمین_ا/ت حاملس
جوکمین_چ چی دری میگی جیمین..

جیمین_ا/ت حاملس..

....
با احساس سرگیجه لز خواب بیدار شدم صبح بود..
از تخت بلند شدم و با اولین قدم سرم گیج رفت و افتادم زمین دستم ب پارچ آب خورد و شکست..
صدای بدی داد..

در باز شد..
جیمین _ا/ت )) با صدای بلند..
لایکا باید حتماااااا۲۰و کامنت خودممم کم گفتم۳۰بشه وقرنع اصلا نمیزارم فهمیدین یا بفهمونممممم
دیدگاه ها (۴۱)

بچه ها کم کم داریم فصل ۱رو تموم میکنیم🙄

تک پارتی از موچی

وقتی جلوش با پاهای باز نشستی...

تک پارتی از کوک

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط