عــشق نـاخـواستـه part 81
صبـح
از زبان دایون
چشمام رو باز کردم دیدم صورت هوسوک میلی متری صورتم هست
با یاد اوری کاری که دیشب باهم کرد فکر کنم چند قلو باردار شم
دایون ـ هوسوککک (داد)
هوسوک ـ ها چته بزار بخوابم دیشب خیلی خسته شدم
دایون ـ اها تو منو پاره کن بعد بگو خسته شدم
هوسوک ـ خوب چیکار کنم چند روز خیلی تحریک شده بودم دیگه همه رو یدفعه کردم به امید خدا همه رو یه دفعه میاری
دایون ـ خیلی بی شعوری من الا دارم میمیرم
هوسوک ـ دیشب که بردمت حموم دلت رو هم ماساژ دادم دیگه از چی مینالی
دایون ـ مردم خیلی زیاد ۱۲ تا رانگ میرن تو ۲۴ تا راند رفتی هر راند هم توم خالی کردی بعد توقع داری با همون حالم خوبه خوب شه به جای اینکارا برو برام یه چیزی بیار بخورم
هوسوک ـ مگه از جنگ برگشتی
دایون. حاضرم برم جنگ ولی دیگه زیر تو جون ندم
هوسوک ـ خودت گفتی می خـوام
دایون ـ گفتم ولی نه اینطوری دیگه
هوسوک ـ باشه حالا من غلط کردم الا میرم برات یه چیزی بیارم بخوری تو هم برو حموم تا بهتر شی
دایون.ـ باشه منم میرم حموم راستی من حوس جاجامیونگ کردم
هوسوک.ـ باشه پس همین رو برات می خرم تا تو حمومت رو بکنی ندلت هم اینجا اماده هست
دایون ـ باشه
دایون رفت و یه حومو درست حسابی کرد
هوسوک هم رفت و یه ندل جاجامیونگ فوری برای دایون درست کرد
از زبان هوسوک
کی باور می کرد منی که به یه مورچه هم رحم نداشتم الا دارم برای یه زن مثل خدمتکار کار می کنم
اون از...
دایون ـ من نیستم خوب پشت سرم حرف میزنی ها بزار به بابات بگم بعد دیگه خودت میدونی با بابات
هوسوک ـ عه تو از کجا اومدی گوه خوردم بیبی بیا اینو بخور ببین چی برات درست کردم
دایون ـ باشه باشه به بابات نمیگم ولی باید هر چیزی که بخوام رو برام بخری
هوسوک ـ باشه فقط تو هیچی به بابام نگو
دایون ـ باشه حالا بده اینو بخورم خیلی گشنمه
از زبان دایون
چشمام رو باز کردم دیدم صورت هوسوک میلی متری صورتم هست
با یاد اوری کاری که دیشب باهم کرد فکر کنم چند قلو باردار شم
دایون ـ هوسوککک (داد)
هوسوک ـ ها چته بزار بخوابم دیشب خیلی خسته شدم
دایون ـ اها تو منو پاره کن بعد بگو خسته شدم
هوسوک ـ خوب چیکار کنم چند روز خیلی تحریک شده بودم دیگه همه رو یدفعه کردم به امید خدا همه رو یه دفعه میاری
دایون ـ خیلی بی شعوری من الا دارم میمیرم
هوسوک ـ دیشب که بردمت حموم دلت رو هم ماساژ دادم دیگه از چی مینالی
دایون ـ مردم خیلی زیاد ۱۲ تا رانگ میرن تو ۲۴ تا راند رفتی هر راند هم توم خالی کردی بعد توقع داری با همون حالم خوبه خوب شه به جای اینکارا برو برام یه چیزی بیار بخورم
هوسوک ـ مگه از جنگ برگشتی
دایون. حاضرم برم جنگ ولی دیگه زیر تو جون ندم
هوسوک ـ خودت گفتی می خـوام
دایون ـ گفتم ولی نه اینطوری دیگه
هوسوک ـ باشه حالا من غلط کردم الا میرم برات یه چیزی بیارم بخوری تو هم برو حموم تا بهتر شی
دایون.ـ باشه منم میرم حموم راستی من حوس جاجامیونگ کردم
هوسوک.ـ باشه پس همین رو برات می خرم تا تو حمومت رو بکنی ندلت هم اینجا اماده هست
دایون ـ باشه
دایون رفت و یه حومو درست حسابی کرد
هوسوک هم رفت و یه ندل جاجامیونگ فوری برای دایون درست کرد
از زبان هوسوک
کی باور می کرد منی که به یه مورچه هم رحم نداشتم الا دارم برای یه زن مثل خدمتکار کار می کنم
اون از...
دایون ـ من نیستم خوب پشت سرم حرف میزنی ها بزار به بابات بگم بعد دیگه خودت میدونی با بابات
هوسوک ـ عه تو از کجا اومدی گوه خوردم بیبی بیا اینو بخور ببین چی برات درست کردم
دایون ـ باشه باشه به بابات نمیگم ولی باید هر چیزی که بخوام رو برام بخری
هوسوک ـ باشه فقط تو هیچی به بابام نگو
دایون ـ باشه حالا بده اینو بخورم خیلی گشنمه
۱۱.۵k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.