invisible husband
نیونا مطمئن بود که چنین اتفاقی هیچ وقت سابقه نداشته پس صد در صد مشکل چیز دیگه ای بوده
راهی مدرسه شد
چهار ماه گذشته بود زمان برای نیونا به سرعت میگذشت
هر روز حالش بد بود و فهمیده بود کار اون موجوده پس تصمیم گرفت باهاش رو به رو بشه
ویو نیونا
یادمه ی بار گفت هروقت خواستم احضار شه بگم ملکه به اربابش نیاز داره
+ ملکه به اربابش نیاز..... داره
_ چه کمکی از دست من ساختس ؟
+ ( کلا با نفس نفس و نفس عمیق تصور کنید)
کجایی ؟ چرا من نمیتونم ببینمت
_فعلا وقتش نیست ملکه ، به موقش خودم صورتمو برای ملکه قلبم نمایان میکنم
+ خیلی خب ، من چرا اینطو....
_ ملکه داره حاصل عشق منو حمل میکنه
+ وات ؟ یعنی چی
_ یعنی ملکه از من بار داره
+ ججججججیییییغغغغغغغ
_ ملکه فقط گلوی خودت آسیب میبینه ها ، کسی صداتو نمیشنوه
+ با مامان و بابام چیکار کردی ههههاااااا
_ عا عا دوست ندارم همسرم با من چنین رفتاری داشته باشه ها
راهی مدرسه شد
چهار ماه گذشته بود زمان برای نیونا به سرعت میگذشت
هر روز حالش بد بود و فهمیده بود کار اون موجوده پس تصمیم گرفت باهاش رو به رو بشه
ویو نیونا
یادمه ی بار گفت هروقت خواستم احضار شه بگم ملکه به اربابش نیاز داره
+ ملکه به اربابش نیاز..... داره
_ چه کمکی از دست من ساختس ؟
+ ( کلا با نفس نفس و نفس عمیق تصور کنید)
کجایی ؟ چرا من نمیتونم ببینمت
_فعلا وقتش نیست ملکه ، به موقش خودم صورتمو برای ملکه قلبم نمایان میکنم
+ خیلی خب ، من چرا اینطو....
_ ملکه داره حاصل عشق منو حمل میکنه
+ وات ؟ یعنی چی
_ یعنی ملکه از من بار داره
+ ججججججیییییغغغغغغغ
_ ملکه فقط گلوی خودت آسیب میبینه ها ، کسی صداتو نمیشنوه
+ با مامان و بابام چیکار کردی ههههاااااا
_ عا عا دوست ندارم همسرم با من چنین رفتاری داشته باشه ها
۲.۵k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.