پارت بیس هشت : مرگ
پارت بیس هشت : مرگ
( تو رو جد تون بهم اعتماد کنید 🤧 )
_ چیبی بشین اینجا بابا
+ خفه بمیرررررر * گریه کردن همراه با بالا آوردن *
_ ناموسا گوه خوردم ببخشید
+ بیا اینو بخوررررررررر * این دفعه به ذهن منحرف تون اعتماد کنید همونی که خودتون میدونید رو میگه *
_ چیبی؟
+ بنالللللللل
_ اگه برات گربه بگیرم میبخشیم؟
+ خوشحال شدن در حد خرررر
+ باید بهش فکر کنم 🗿🍷
_ خب دیگه اوکی شد بیا بریم یکم دیگه بگردیم
☆ یه یارویی بهشون نزدیک شد و بهشون یه ورقه داد که روش نوشته بود اگه جرعت داری بیا اتاق فرار
♡ خب آقایون جرعتش دارید ؟
_ تا خواست چیزی بگه
+ معلومه 😇🔪
_ با سر رفتن تو دیوار
+ پاشو بریم بجنب
_ چویا تا دو دقه پیش داشتی ارائه میدادیییییی این غرور فاکیت از کجا میاد ؟
+ از تو کونم چیکار کنم بیا ببینم
_ خیلی قانع کننده بود بریم 🤦♂️
*** اتاق فرار
☆ توی اتاق فرار کلا یه دازای و چویا پسر بودن ما بقی هم تیمی هاشون دختر بودن 😐💔 ها یادم رفت بگم و طبق معمول تو کف دازای بودن 🤣
_ چیبی چخبره چرا داری مثل جنای اینجا نگام میکنی 😐‼
+ خفه بمیر تا از کون نکردمت آقای اوسام___
☆ یه جنه پرید وسط صورت دازای و یه دختره دیگه و چویا
_ پلک هم نزد خیلی ریلکس داشت نگاه میکرد
+ یکم پشماش ریخت
_ داداش خاک تو گورت این ترسناک بود مثلا؟
جن : نترسیدی ؟
_ معلومه نه احمق 😑‼
+ تا حالا اینقدر فشاری ندیدمت دازای
_ خب طرف کصخله انگار
☆ فقط دخترا که تو کف گودرت و ریلکسی دازای بودن و قرمز شده که چی بگم گوجه تشریف داشتن :/
+ اوساما ببین تو بعدی باید بترسی
_ چرا؟
+ چرا و زهرمار باید بترسی
_ باش 😐❓
☆ یه جن دیگه اومد
_ یاداااااا کووای * همون پشمام چقدر ترسناکه خودمونه *
_ پوکر نگاه کردن
_ داداش میخوای من بترسونمت؟
جن² : امتحان کنیم
_ نگاه کردن با یه لبخند به شدت دختر کش و چشمایی که شرارت ازش می بارید
_ میتونم داشته باشمت؟
جن² : عرررررر ولم کنننن * فرار کرد *
☆ دخترا یکی شون غش کرد اصلا :////
+ اوساما کیرم دهنت گفتم بترس مثلا 🤬😠
_ گومن چیبی چان * نگاه کردن با چشمای پاپی طور *
● ابهتش تو یه لحظه ریخت
] ولی خیلی باحاله جلوی همه گنگه جلوی این هویجه کیوت میشه
_ جان؟ * نگاه دختر کش *
] چیزه
_ آروم باش خانوم کوچولو بگو چی به چویا گفتی ؟ * نگاه خیلی سرد و برزخی *
] شرمنده
+ ولش کن عه احمق نفهم
_ باشه چیبی
+ انقدر چیبی چیبی نکن
_ ناز کردن موهاش
_ آخه کیوتچه من چرا نکنم؟
+ خفه بمیر عههههه * قرمز شدن *
☆ یه جن پرید جلوی یه دختره حقیقتا خیلی ترسناک بودش قیافش چون لول دازای اینا بالا بود عروسک های ترسناک بهتری میفرستادن و دختره هم از ترس پرید بغل دازای و دازایم که خودتون میدونید آمادگیش نداشت و خیلی سکسی افتادن رو هم و دازای یکمی تکون خورد که بتونه بلند شه اما دختره هم همزمان با اون تکون خورد و یه بوسه ی ریزی رخ داد * اگر فهمیدی چی گفتم بهت جایزه میدم خدایی *
+ آتیش گرفتن
/ وای تو رو خدا ببخشید
_ ریدن تو خودش چون چویا داشت با یه نگاه برزخی نگاش میکرد
_ چو..یا
+ مثل روانی ها همه رمز ها رو پیدا کرد و رفت بیرون
*** بیرون شهر بازی تو خیابون
_ چویا بخدا اتفاقی بود به خدا
+ خفه شو گمشو به من دست نزن اصلا نزدیکم نشو
_ دویدن دنبال چویا
_ با صدای بوق یه ماشین به خودم اومدم و مطمئن شدم دیگه همه چیز تمومه و بوووم همه جا تاریک بود
+ صدا..ی...چی..بود؟ * برگشتن و شل شدن زانو هاش *
+ دازایییییییییییییی * جیغ زدن *
پایان این پارت _ مرسی لایک میکنی 😄💋
( تو رو جد تون بهم اعتماد کنید 🤧 )
_ چیبی بشین اینجا بابا
+ خفه بمیرررررر * گریه کردن همراه با بالا آوردن *
_ ناموسا گوه خوردم ببخشید
+ بیا اینو بخوررررررررر * این دفعه به ذهن منحرف تون اعتماد کنید همونی که خودتون میدونید رو میگه *
_ چیبی؟
+ بنالللللللل
_ اگه برات گربه بگیرم میبخشیم؟
+ خوشحال شدن در حد خرررر
+ باید بهش فکر کنم 🗿🍷
_ خب دیگه اوکی شد بیا بریم یکم دیگه بگردیم
☆ یه یارویی بهشون نزدیک شد و بهشون یه ورقه داد که روش نوشته بود اگه جرعت داری بیا اتاق فرار
♡ خب آقایون جرعتش دارید ؟
_ تا خواست چیزی بگه
+ معلومه 😇🔪
_ با سر رفتن تو دیوار
+ پاشو بریم بجنب
_ چویا تا دو دقه پیش داشتی ارائه میدادیییییی این غرور فاکیت از کجا میاد ؟
+ از تو کونم چیکار کنم بیا ببینم
_ خیلی قانع کننده بود بریم 🤦♂️
*** اتاق فرار
☆ توی اتاق فرار کلا یه دازای و چویا پسر بودن ما بقی هم تیمی هاشون دختر بودن 😐💔 ها یادم رفت بگم و طبق معمول تو کف دازای بودن 🤣
_ چیبی چخبره چرا داری مثل جنای اینجا نگام میکنی 😐‼
+ خفه بمیر تا از کون نکردمت آقای اوسام___
☆ یه جنه پرید وسط صورت دازای و یه دختره دیگه و چویا
_ پلک هم نزد خیلی ریلکس داشت نگاه میکرد
+ یکم پشماش ریخت
_ داداش خاک تو گورت این ترسناک بود مثلا؟
جن : نترسیدی ؟
_ معلومه نه احمق 😑‼
+ تا حالا اینقدر فشاری ندیدمت دازای
_ خب طرف کصخله انگار
☆ فقط دخترا که تو کف گودرت و ریلکسی دازای بودن و قرمز شده که چی بگم گوجه تشریف داشتن :/
+ اوساما ببین تو بعدی باید بترسی
_ چرا؟
+ چرا و زهرمار باید بترسی
_ باش 😐❓
☆ یه جن دیگه اومد
_ یاداااااا کووای * همون پشمام چقدر ترسناکه خودمونه *
_ پوکر نگاه کردن
_ داداش میخوای من بترسونمت؟
جن² : امتحان کنیم
_ نگاه کردن با یه لبخند به شدت دختر کش و چشمایی که شرارت ازش می بارید
_ میتونم داشته باشمت؟
جن² : عرررررر ولم کنننن * فرار کرد *
☆ دخترا یکی شون غش کرد اصلا :////
+ اوساما کیرم دهنت گفتم بترس مثلا 🤬😠
_ گومن چیبی چان * نگاه کردن با چشمای پاپی طور *
● ابهتش تو یه لحظه ریخت
] ولی خیلی باحاله جلوی همه گنگه جلوی این هویجه کیوت میشه
_ جان؟ * نگاه دختر کش *
] چیزه
_ آروم باش خانوم کوچولو بگو چی به چویا گفتی ؟ * نگاه خیلی سرد و برزخی *
] شرمنده
+ ولش کن عه احمق نفهم
_ باشه چیبی
+ انقدر چیبی چیبی نکن
_ ناز کردن موهاش
_ آخه کیوتچه من چرا نکنم؟
+ خفه بمیر عههههه * قرمز شدن *
☆ یه جن پرید جلوی یه دختره حقیقتا خیلی ترسناک بودش قیافش چون لول دازای اینا بالا بود عروسک های ترسناک بهتری میفرستادن و دختره هم از ترس پرید بغل دازای و دازایم که خودتون میدونید آمادگیش نداشت و خیلی سکسی افتادن رو هم و دازای یکمی تکون خورد که بتونه بلند شه اما دختره هم همزمان با اون تکون خورد و یه بوسه ی ریزی رخ داد * اگر فهمیدی چی گفتم بهت جایزه میدم خدایی *
+ آتیش گرفتن
/ وای تو رو خدا ببخشید
_ ریدن تو خودش چون چویا داشت با یه نگاه برزخی نگاش میکرد
_ چو..یا
+ مثل روانی ها همه رمز ها رو پیدا کرد و رفت بیرون
*** بیرون شهر بازی تو خیابون
_ چویا بخدا اتفاقی بود به خدا
+ خفه شو گمشو به من دست نزن اصلا نزدیکم نشو
_ دویدن دنبال چویا
_ با صدای بوق یه ماشین به خودم اومدم و مطمئن شدم دیگه همه چیز تمومه و بوووم همه جا تاریک بود
+ صدا..ی...چی..بود؟ * برگشتن و شل شدن زانو هاش *
+ دازایییییییییییییی * جیغ زدن *
پایان این پارت _ مرسی لایک میکنی 😄💋
۱۵.۳k
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.