پارت ۱۶ رویای حقیقی😍
بعد دوتا بوق جواب داد
-بله بفرمایید؟
+سلام من هه جونگم؟
+میشه یه سوال بپرسم؟
- اگه راجب مبایلته که دست من جا گذاشتی
+واقعاً؟ ممنون
بعد تلفن و قط کردم و با انگشتم محک زد به کلم
+ای احمق فراموشکار خاک تو سرت اه
~دست مستر کیم بود؟
+اهوم
بعد از خداحافظی با بچه ها مستقیم رفتم سمت خونه
تا وارد خونه شدم خودمو ولو کردم روتخت
+اخ که چقدر خستم
با فکرو خیالایی که تو ذهنم بود چشام گرم شدو خوایم برد
صبح با صدای زنگ زنگ ساعت رو پاتختی از خواب بیدار شدم
آماده شدمو رفتم سمت بیمارستان
رفتم رختکن که لباسامو عوض کنم که دستی رو چشمام نشست برگشتم و با قیافه مهربون ایسول روبرو شدم
•سلام فرشته شادی
+سلام تو اینجا چیکار میکنی؟
• امروز شیفت کنه
+هه پس یه چند ساعتی پیشاتم
ادامشو شب میزارم
-بله بفرمایید؟
+سلام من هه جونگم؟
+میشه یه سوال بپرسم؟
- اگه راجب مبایلته که دست من جا گذاشتی
+واقعاً؟ ممنون
بعد تلفن و قط کردم و با انگشتم محک زد به کلم
+ای احمق فراموشکار خاک تو سرت اه
~دست مستر کیم بود؟
+اهوم
بعد از خداحافظی با بچه ها مستقیم رفتم سمت خونه
تا وارد خونه شدم خودمو ولو کردم روتخت
+اخ که چقدر خستم
با فکرو خیالایی که تو ذهنم بود چشام گرم شدو خوایم برد
صبح با صدای زنگ زنگ ساعت رو پاتختی از خواب بیدار شدم
آماده شدمو رفتم سمت بیمارستان
رفتم رختکن که لباسامو عوض کنم که دستی رو چشمام نشست برگشتم و با قیافه مهربون ایسول روبرو شدم
•سلام فرشته شادی
+سلام تو اینجا چیکار میکنی؟
• امروز شیفت کنه
+هه پس یه چند ساعتی پیشاتم
ادامشو شب میزارم
۱۵.۸k
۱۸ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.