ارباب سختگیر!
part ⅓
سعی کردم راحت بخوابم ولی چون به تاج تخت تکیه داده بودم نمیتونستم راحت بخوابم!
آروم حلقه دور دستاشو از دورم جدا کردم که ناله کوتاهی کرد.
کوک:چیکار میکنی
بزار بخوابیم
ات:واستا الان میخوابیم
سرمو روی بالش گذاشتمو پشت بهش خوابیدم.
تصمیم گرفتم فردا نظرمو درباره اینکه بهم گفت دوستم داره بهش بگم!
منم دوستش داشتم ولی چون اون اربابم بود هیچوقت جرعت اعتراف کردن بهش نداشتم.
دستشو آروم دور کمرم حلقه کرد.
نگاهی به دستاش انداختم.
تتوهایی که زیباییشو صد برابر میکرد واقعا خوشگل بود.
نگاه میکردم که گفت:ب چی نگاه میکنی؟
ات:چ.. چی از کجا فهمیدی؟
....
ادامه دارد......
سعی کردم راحت بخوابم ولی چون به تاج تخت تکیه داده بودم نمیتونستم راحت بخوابم!
آروم حلقه دور دستاشو از دورم جدا کردم که ناله کوتاهی کرد.
کوک:چیکار میکنی
بزار بخوابیم
ات:واستا الان میخوابیم
سرمو روی بالش گذاشتمو پشت بهش خوابیدم.
تصمیم گرفتم فردا نظرمو درباره اینکه بهم گفت دوستم داره بهش بگم!
منم دوستش داشتم ولی چون اون اربابم بود هیچوقت جرعت اعتراف کردن بهش نداشتم.
دستشو آروم دور کمرم حلقه کرد.
نگاهی به دستاش انداختم.
تتوهایی که زیباییشو صد برابر میکرد واقعا خوشگل بود.
نگاه میکردم که گفت:ب چی نگاه میکنی؟
ات:چ.. چی از کجا فهمیدی؟
....
ادامه دارد......
۱۸.۹k
۰۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.