سناریو
#سناریو
«درخواستی»
داداشتن تو روشون کراش داری هم کلاسیت میاد خونتون تا درس بخونین فکر میکنی از دوستت خوشش اومده ولی از تو خوشش اومده
«داداش ناتنی حساب کنید »
موقعیت: دم در اتاق وایسادن تا بیین چی میگید که پسره میگه من ازت خوشم میاد
نامجون:
ا.ت: تو مطمئنی؟؟؟ مگه از « یه اسمی بزارید دیگه » خوشت نمیومد؟؟؟
پسره: نه من از تو خوشم میاد نظرت چیه که باهم باشی.....
نامجون: در اتاقو باز میکنه: شما درس میخونید دیگه ؟؟؟
جین:ا.ت نظرت چیه که تنها درس بخونی
ا.ت: چرا؟؟؟
جین: چون پدر ابن پسره زنگ زد گفت باید بره
پسره: ولی من ک.....
جین: نگاه ترسناک *
پسره: آره م...ن باید بر..مم
یونگی:
ا.ت: ولی من یکی دیگه رو دوست دارم
پسره: جدا؟؟؟ کیه؟؟؟
یونگی: به تو چه آخه
جیهوپ:
ا.ت: ولی من کس دیگه ایی رو دوست دارم
پسره: کی؟؟
ا.ت: جیهوپ
پسره: داداشت؟؟
ا.ت: داداش ناتنی
جیهوپ: واقعاً ؟؟؟
ا.ت: تو ..... تو حرف هامو شنیدی ؟؟؟
جیهوپ: آ..ر..ه
جیمین: میگی که جیمین رو دو.س.ت داری و جیمین هم همون موقع میاد توی اتاق و میبو.ستت و در گوشت میگه منم دو.س.ت دارم
و به پسره میگه: دیگه دور و بر عش.قم نبینمت
تهیونگ: خواهر من دوس.ت دختر کسی نمیشه
پسره: چرا؟؟؟
تهیونگ: چون من نمیزارم چی کار میخوای بکنی ؟؟
ا.ت : ذوق کرده از حرف ته
جونگکوک: قبلاً بهش گفته بودی که دوستش داری و وقتی پسره اینو گفت اومد تو ی اتاق و گفت: اون قبلاً قلبشو داده دست یکی دیگه
پسره: کی؟؟؟؟
جونگکوک: من
« بچه ها بگید چند سالتونه
میخوام بدونم فالوورام چند سال ازم بزرگ تر یا کوچیک ترن 😃😀😅»
#سناریو_بی_تی_اس
«درخواستی»
داداشتن تو روشون کراش داری هم کلاسیت میاد خونتون تا درس بخونین فکر میکنی از دوستت خوشش اومده ولی از تو خوشش اومده
«داداش ناتنی حساب کنید »
موقعیت: دم در اتاق وایسادن تا بیین چی میگید که پسره میگه من ازت خوشم میاد
نامجون:
ا.ت: تو مطمئنی؟؟؟ مگه از « یه اسمی بزارید دیگه » خوشت نمیومد؟؟؟
پسره: نه من از تو خوشم میاد نظرت چیه که باهم باشی.....
نامجون: در اتاقو باز میکنه: شما درس میخونید دیگه ؟؟؟
جین:ا.ت نظرت چیه که تنها درس بخونی
ا.ت: چرا؟؟؟
جین: چون پدر ابن پسره زنگ زد گفت باید بره
پسره: ولی من ک.....
جین: نگاه ترسناک *
پسره: آره م...ن باید بر..مم
یونگی:
ا.ت: ولی من یکی دیگه رو دوست دارم
پسره: جدا؟؟؟ کیه؟؟؟
یونگی: به تو چه آخه
جیهوپ:
ا.ت: ولی من کس دیگه ایی رو دوست دارم
پسره: کی؟؟
ا.ت: جیهوپ
پسره: داداشت؟؟
ا.ت: داداش ناتنی
جیهوپ: واقعاً ؟؟؟
ا.ت: تو ..... تو حرف هامو شنیدی ؟؟؟
جیهوپ: آ..ر..ه
جیمین: میگی که جیمین رو دو.س.ت داری و جیمین هم همون موقع میاد توی اتاق و میبو.ستت و در گوشت میگه منم دو.س.ت دارم
و به پسره میگه: دیگه دور و بر عش.قم نبینمت
تهیونگ: خواهر من دوس.ت دختر کسی نمیشه
پسره: چرا؟؟؟
تهیونگ: چون من نمیزارم چی کار میخوای بکنی ؟؟
ا.ت : ذوق کرده از حرف ته
جونگکوک: قبلاً بهش گفته بودی که دوستش داری و وقتی پسره اینو گفت اومد تو ی اتاق و گفت: اون قبلاً قلبشو داده دست یکی دیگه
پسره: کی؟؟؟؟
جونگکوک: من
« بچه ها بگید چند سالتونه
میخوام بدونم فالوورام چند سال ازم بزرگ تر یا کوچیک ترن 😃😀😅»
#سناریو_بی_تی_اس
۲۰.۸k
۰۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.