P8 ࡃܢܚ݅ࡐ߳ ܣܩࡅ࡙ܢܚ݅ܭَࡅ࡙✞
تهیونگ:امممممم تو نمیشناسی شون
ا.ت:بگو شاید شناختم
تهیونگ:نمیشناسی میگم
ا.ت:میشناسم
تهیونگ:نمیشناسی
ا.ت:اوفففف بحث کردم با تو مث این میمونه که میخوای به
خر فیزیک دیفرانسیل یاد بدی
تهیونگ: الان چی گفتی؟؟؟؟؟؟؟؟
ا.ت:گفتم او خری ک.........
باگذاشتن ل*بای ته روی ل*بام حرفتم نصفه موند
بعد ۵ min ازم جدا شد
تهیونگ:حالا خر کیه؟
ا.ت:(خجالت)
تهیونگ:(لپ ا.ت رو کشید)
تهیونگ:اوووو بیبی من خجالت کشید؟
ا.ت:...........(لبخند)
تهیونگ:ا.ت
ا.ت:بله؟
تهیونگ:تو کسی رو دوست داری؟
ا.ت:آ.....آره
تهیونگ:هه اون شخص خوش شانس کیه
ا.ت:حدس بزن
تهیونگ:کای(پسر عمشونه)
ا.ت:نچ
تهیونگ:نامجون(داداش ته )
ا.ت:نچ
تهیونگ:چا اون وو(دوست صمیمی ا.ت)
ا.ت:نههههههه
تهیونگ:امممم نمیدونم
ا.ت:بدو بگو دیگه
تهیونگ:من میشناسمش؟
ا.ت:ارههههه
تهیونگ:..........
سر این پارت جررررررر خوردم اوففففففف
ا.ت:بگو شاید شناختم
تهیونگ:نمیشناسی میگم
ا.ت:میشناسم
تهیونگ:نمیشناسی
ا.ت:اوفففف بحث کردم با تو مث این میمونه که میخوای به
خر فیزیک دیفرانسیل یاد بدی
تهیونگ: الان چی گفتی؟؟؟؟؟؟؟؟
ا.ت:گفتم او خری ک.........
باگذاشتن ل*بای ته روی ل*بام حرفتم نصفه موند
بعد ۵ min ازم جدا شد
تهیونگ:حالا خر کیه؟
ا.ت:(خجالت)
تهیونگ:(لپ ا.ت رو کشید)
تهیونگ:اوووو بیبی من خجالت کشید؟
ا.ت:...........(لبخند)
تهیونگ:ا.ت
ا.ت:بله؟
تهیونگ:تو کسی رو دوست داری؟
ا.ت:آ.....آره
تهیونگ:هه اون شخص خوش شانس کیه
ا.ت:حدس بزن
تهیونگ:کای(پسر عمشونه)
ا.ت:نچ
تهیونگ:نامجون(داداش ته )
ا.ت:نچ
تهیونگ:چا اون وو(دوست صمیمی ا.ت)
ا.ت:نههههههه
تهیونگ:امممم نمیدونم
ا.ت:بدو بگو دیگه
تهیونگ:من میشناسمش؟
ا.ت:ارههههه
تهیونگ:..........
سر این پارت جررررررر خوردم اوففففففف
۷.۵k
۲۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.