ادامه پارت شانزدهم(:❤
بقیه اش اینجا هم جا نشد😑💔😂
ولی دیه پست بعدی نمزارم😂
ورق بزنید عکسو بقیه اش تو عکسه(:
ادامه...
اون غرورمو خورد کرد بهم گفت که کی تو رو نگاه میکنه من بمیرمم با تو هم صحبت هم نمیشه چه برسه به اینکه بخوایم رل بزنیم با هم
بعد اون ماجرا خیلی ضربه روحی بدی خوردم افسرده شده بودم شب و روز کارم شده بود گریه
اعتماد به نفسم خیلی کم شده بود دیگه حتی نمیخواستم با پسری رو به رو بشم چه برسه به اینکه حرف هم بزنم باهاش
بعد چند ماه پیش روانشناس رفتن حالم خوب شد
ولی هنوزم وقتی یاد حرفاش میوفتم بغض میکنم
همین بود قضیه عاشق شدن من بعد اونم دیگه سعی کردم به هیچ پسری وابسته نشم
اخهههه بچه چه ضربه ای خورده
پسره ی........💫
مگهگیرش نیارم پسره رو فکر کرده کی هس
دختر به این خوشگلی از خداشم باشه
البته غلط میکنه به پانیذ من نزدیک بشه
پانیذ فقط باید واسه من باشه
نوشتم:اوکی،،خب من هرچی فحش بلد بودم به پسره دادم الان راضی هسی یا بیشتر بدم؟
_نه بسه😂دستت درد نکنه😂❤
+اووووووو چرا قلب قرمز فرستادی خانمم کرمییییی من قصد ازدواج ندارمممم هااا فعلا میخوام ادامه تحصیل بدم😌
_اوه اوه کی میاد تو رو بگیره حالااااا😑😂
+فعلا که یکی پیدا شده😌
_کی من؟من شکر خوردم اگه بخوام تو رو بگیرم💔😂
+لابد خوردی دیه😌
_رضاااااااا
+جونننننممممممم
_خاک تو سرتتتتت
+باشهههه فقط چه نوع خاکی باید باشههههه
_نوعش مهم نیسسسسس همش تو سرتتتتتتت
+اوکیییییبییی
_😂😂😂
+😂😌
_وای دمت گرم رضا حالم خیلی خوب شد،،مرسی که هستی(:❤
عاقا یکی منو بگیرههههههه
الان غش میکنممممم
هوووو رضاااا خودتو جمع کن باباااا مگه تو دخترییی
راس میگی به نکته ظریفی اشاره کردی باریکلاااا
رضا جمع شو جمع شو
نوشتم:فدایت،،انجام وظیفه اس😌😂❤
_😂🖤
و بعله اینگونه چت ما تموم شد
پوفففف ولی در کل روز خوبی بوددد
اون از اولین بغل این از اینجوری حرف زدن پانیذ
خداکنه همینجوری بمونه
گوشی رو خاموش کردم اومدم به مهراب بگم برقو خاموش کن که دیدم همه جا تاریکه مهرابم خوابه
ینی من انقد غرق چت با پانیذ بودم که نفهمیدم خاموشی زدن اینا واقعا
گوشی رو روشن کردم ساعتو نگا کنم دیدم که ساعت ۲ شبه
واااااا چقد حواس پرت شدم جدیدااا
گوشی رو خاموش کردم و غلط زدم رو تخت که بخوابم یهو دو تا چش جلو خودم دیدم
به معنای واقعی کلمه ر.ی.د.م به خودم
دو متر پریدم هوا که پسره 💬 به حرف اومد:
_چته بابااااا ارسلانمممم
+خدااا بگم چیکارت کنه ارسلاننننن سکته کردم لعنتیییی
_عب نداره بزرگ میشی یادت میره
+ها،،ها،،ها نمکدوننننننن
_اینا اثرات همنشینی با توعه
+ببند بابا حالا بنال بینم نصفه شبی چی میگی اینجا
_میگم الان،، فقط یکم آرومتر حرف بزن مهراب بیدار نشه...
ولی دیه پست بعدی نمزارم😂
ورق بزنید عکسو بقیه اش تو عکسه(:
ادامه...
اون غرورمو خورد کرد بهم گفت که کی تو رو نگاه میکنه من بمیرمم با تو هم صحبت هم نمیشه چه برسه به اینکه بخوایم رل بزنیم با هم
بعد اون ماجرا خیلی ضربه روحی بدی خوردم افسرده شده بودم شب و روز کارم شده بود گریه
اعتماد به نفسم خیلی کم شده بود دیگه حتی نمیخواستم با پسری رو به رو بشم چه برسه به اینکه حرف هم بزنم باهاش
بعد چند ماه پیش روانشناس رفتن حالم خوب شد
ولی هنوزم وقتی یاد حرفاش میوفتم بغض میکنم
همین بود قضیه عاشق شدن من بعد اونم دیگه سعی کردم به هیچ پسری وابسته نشم
اخهههه بچه چه ضربه ای خورده
پسره ی........💫
مگهگیرش نیارم پسره رو فکر کرده کی هس
دختر به این خوشگلی از خداشم باشه
البته غلط میکنه به پانیذ من نزدیک بشه
پانیذ فقط باید واسه من باشه
نوشتم:اوکی،،خب من هرچی فحش بلد بودم به پسره دادم الان راضی هسی یا بیشتر بدم؟
_نه بسه😂دستت درد نکنه😂❤
+اووووووو چرا قلب قرمز فرستادی خانمم کرمییییی من قصد ازدواج ندارمممم هااا فعلا میخوام ادامه تحصیل بدم😌
_اوه اوه کی میاد تو رو بگیره حالااااا😑😂
+فعلا که یکی پیدا شده😌
_کی من؟من شکر خوردم اگه بخوام تو رو بگیرم💔😂
+لابد خوردی دیه😌
_رضاااااااا
+جونننننممممممم
_خاک تو سرتتتتت
+باشهههه فقط چه نوع خاکی باید باشههههه
_نوعش مهم نیسسسسس همش تو سرتتتتتتت
+اوکیییییبییی
_😂😂😂
+😂😌
_وای دمت گرم رضا حالم خیلی خوب شد،،مرسی که هستی(:❤
عاقا یکی منو بگیرههههههه
الان غش میکنممممم
هوووو رضاااا خودتو جمع کن باباااا مگه تو دخترییی
راس میگی به نکته ظریفی اشاره کردی باریکلاااا
رضا جمع شو جمع شو
نوشتم:فدایت،،انجام وظیفه اس😌😂❤
_😂🖤
و بعله اینگونه چت ما تموم شد
پوفففف ولی در کل روز خوبی بوددد
اون از اولین بغل این از اینجوری حرف زدن پانیذ
خداکنه همینجوری بمونه
گوشی رو خاموش کردم اومدم به مهراب بگم برقو خاموش کن که دیدم همه جا تاریکه مهرابم خوابه
ینی من انقد غرق چت با پانیذ بودم که نفهمیدم خاموشی زدن اینا واقعا
گوشی رو روشن کردم ساعتو نگا کنم دیدم که ساعت ۲ شبه
واااااا چقد حواس پرت شدم جدیدااا
گوشی رو خاموش کردم و غلط زدم رو تخت که بخوابم یهو دو تا چش جلو خودم دیدم
به معنای واقعی کلمه ر.ی.د.م به خودم
دو متر پریدم هوا که پسره 💬 به حرف اومد:
_چته بابااااا ارسلانمممم
+خدااا بگم چیکارت کنه ارسلاننننن سکته کردم لعنتیییی
_عب نداره بزرگ میشی یادت میره
+ها،،ها،،ها نمکدوننننننن
_اینا اثرات همنشینی با توعه
+ببند بابا حالا بنال بینم نصفه شبی چی میگی اینجا
_میگم الان،، فقط یکم آرومتر حرف بزن مهراب بیدار نشه...
۱۴.۷k
۲۹ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.