سناریو اکسو وقتی میگی مامان بابات قراره بیان خونتون...
سوهو: چیییییییی وایییییی خب چرا زودتر نگفتی الان من چیکار کنم غذا از کجا سفارش بدم بقیه پذیرایی ها چی( بچه رد داد)
دی او: اوکی بیا باهم خونه رو تمیز کنیم بعد غذا بپزیم و ...(چقدر با درک و برقوله این پسر چقدررر)
کای: ایییییییی خدااااااا ما امشب کار داریم بگو نیانننن ـــــــــــ🔞 ا/ت: (درحال صحبت کردن با تلفن) بله بله
مامانجون خوش اومدید...
سهون: دوباره این قوم ریختن سرمااااااا( با حالت پوکر فیس)
چانیول: ا/ت عشقم به بابات بگو انقدر گوشای منو مسخره نکنه دیگههههههه . ا/ت: (با لحن خندیدن) باشه عشقم
بکهیون: حیحیحیییییییی امشب منو شوهر خالت چقدر باباتو حرس بدیم(باز این شیطونیش گل کرد) ا/ت: بکهیوننن
شیومین: میشه امشبم ازاون غذاااا خوشمزه درست کنی براشونننن . ا/ت: برای اونا یا برای توووو
چن: بگم خانواده منم بیان عزیزم . ا/ت : دوست داری بهشون بگو...
لی: ای واییییییی نههههه چیزه بگو لی مرده . ا/ت: اه عشقم خدانکنه. لی : خوب بگو مریضه خوابیده اصلا من رفتم بخوابم . ا/ت : لیییییییییی
ببخشید اگه بد بود اولین بارمه😉✨
دی او: اوکی بیا باهم خونه رو تمیز کنیم بعد غذا بپزیم و ...(چقدر با درک و برقوله این پسر چقدررر)
کای: ایییییییی خدااااااا ما امشب کار داریم بگو نیانننن ـــــــــــ🔞 ا/ت: (درحال صحبت کردن با تلفن) بله بله
مامانجون خوش اومدید...
سهون: دوباره این قوم ریختن سرمااااااا( با حالت پوکر فیس)
چانیول: ا/ت عشقم به بابات بگو انقدر گوشای منو مسخره نکنه دیگههههههه . ا/ت: (با لحن خندیدن) باشه عشقم
بکهیون: حیحیحیییییییی امشب منو شوهر خالت چقدر باباتو حرس بدیم(باز این شیطونیش گل کرد) ا/ت: بکهیوننن
شیومین: میشه امشبم ازاون غذاااا خوشمزه درست کنی براشونننن . ا/ت: برای اونا یا برای توووو
چن: بگم خانواده منم بیان عزیزم . ا/ت : دوست داری بهشون بگو...
لی: ای واییییییی نههههه چیزه بگو لی مرده . ا/ت: اه عشقم خدانکنه. لی : خوب بگو مریضه خوابیده اصلا من رفتم بخوابم . ا/ت : لیییییییییی
ببخشید اگه بد بود اولین بارمه😉✨
۲.۴k
۰۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.